English    Türkçe    فارسی   

1
2913-2937

  • حلقه در گوش مه زرگر شوی ** تا به ماه و تا ثریا بر شوی‌‌
  • اولا بشنو که خلق مختلف ** مختلف جانند از یا تا الف‌‌
  • در حروف مختلف شور و شکی است ** گر چه از یک رو ز سر تا پا یکی است‌‌ 2915
  • از یکی رو ضد و یک رو متحد ** از یکی رو هزل و از یک روی جد
  • پس قیامت روز عرض اکبر است ** عرض او خواهد که با زیب و فر است‌‌
  • هر که چون هندوی بد سودایی است ** روز عرضش نوبت رسوایی است‌‌
  • چون ندارد روی همچون آفتاب ** او نخواهد جز شبی همچون نقاب‌‌
  • برگ یک گل چون ندارد خار او ** شد بهاران دشمن اسرار او 2920
  • و انکه سر تا پا گل است و سوسن است ** پس بهار او را دو چشم روشن است‌‌
  • خار بی‌‌معنی خزان خواهد خزان ** تا زند پهلوی خود با گلستان‌‌
  • تا بپوشد حسن آن و ننگ این ** تا نبینی رنگ آن و رنگ این‌‌
  • پس خزان او را بهار است و حیات ** یک نماید سنگ و یاقوت زکات‌‌
  • باغبان هم داند آن را در خزان ** لیک دید یک به از دید جهان‌‌ 2925
  • خود جهان آن یک کس است او ابله است ** هر ستاره بر فلک جزو مه است‌‌
  • پس همی‌‌گویند هر نقش و نگار ** مژده مژده نک همی‌‌آید بهار
  • تا بود تابان شکوفه چون زره ** کی کند آن میوه‌‌ها پیدا گره‌‌
  • چون شکوفه ریخت میوه سر کند ** چون که تن بشکست جان سر بر زند
  • میوه معنی و شکوفه صورتش ** آن شکوفه مژده میوه نعمتش‌‌ 2930
  • چون شکوفه ریخت میوه شد پدید ** چون که آن کم شد شد این اندر مزید
  • تا که نان نشکست قوت کی دهد ** ناشکسته خوشه‌ها کی مَیْ دهد
  • تا هلیله نشکند با ادویه ** کی شود خود صحت افزا ادویه‌‌
  • در صفت پیر و مطاوعت وی‌‌
  • ای ضیاء الحق حسام الدین بگیر ** یک دو کاغذ بر فزا در وصف پیر
  • گر چه جسم نازکت را زور نیست ** لیک بی‌‌خورشید ما را نور نیست‌‌ 2935
  • گر چه مصباح و زجاجه گشته‌‌ای ** لیک سر خیل دلی سر رشته‌‌ای‌‌
  • چون سر رشته به دست و کام تست ** درهای عقد دل ز انعام تست‌‌