English    Türkçe    فارسی   

1
2951-2975

  • گردن خر گیر و سوی راه کش ** سوی ره‌‌بانان و ره دانان خوش‌‌
  • هین مهل خر را و دست از وی مدار ** ز آن که عشق اوست سوی سبزه‌‌زار
  • گر یکی دم تو به غفلت واهلیش ** او رود فرسنگ‌‌ها سوی حشیش‌‌
  • دشمن راه است خر مست علف ** ای که بس خر بنده را کرد او تلف‌‌
  • گر ندانی ره هر آن چه خر بخواست ** عکس آن کن خود بود آن راه راست‌‌ 2955
  • شاوروهن پس آن گه خالفوا ** إن من لم یعصهن تالف‌‌
  • با هوا و آرزو کم باش دوست ** چون یضلک عن سبیل الله اوست‌‌
  • این هوا را نشکند اندر جهان ** هیچ چیزی همچو سایه‌‌ی همرهان‌‌
  • وصیت کردن رسول صلی الله علیه و اله و سلم علی را علیه السلام که چون هر کسی به نوع طاعتی تقرب جوید به حق تو تقرب جوی به نصیحت عاقل و بنده‌‌ی خاص تا از همه پیش قدم تر باشی‌‌
  • گفت پیغمبر علی را کای علی ** شیر حقی پهلوانی پر دلی‌‌
  • لیک بر شیری مکن هم اعتماد ** اندر آ در سایه‌‌ی نخل امید 2960
  • اندر آ در سایه‌‌ی آن عاقلی ** کش نداند برد از ره ناقلی‌‌
  • ظل او اندر زمین چون کوه قاف ** روح او سیمرغ بس عالی طواف‌‌
  • گر بگویم تا قیامت نعت او ** هیچ آن را مقطع و غایت مجو
  • در بشر رو پوش کرده ست آفتاب ** فهم کن و الله اعلم بالصواب‌‌
  • یا علی از جمله‌‌ی طاعات راه ** بر گزین تو سایه‌‌ی خاص اله‌‌ 2965
  • هر کسی در طاعتی بگریختند ** خویشتن را مخلصی انگیختند
  • تو برو در سایه‌ی عاقل گریز ** تا رهی ز آن دشمن پنهٱن ستیز
  • از همه طاعات اینت بهتر است ** سبق یابی بر هر آن سابق که هست‌‌
  • چون گرفتت پیر هین تسلیم شو ** همچو موسی زیر حکم خضر رو
  • صبر کن بر کار خضری بی‌‌نفاق ** تا نگوید خضر رو هذا فراق‌‌ 2970
  • گر چه کشتی بشکند تو دم مزن ** گر چه طفلی را کشد تو مو مکن‌‌
  • دست او را حق چو دست خویش خواند ** تا يد الله فوق أيدیهم براند
  • دست حق میراندش زنده‌‌ش کند ** زنده چه بود جان پاینده‌‌ش کند
  • هر که تنها نادرا این ره برید ** هم به عون همت پیران رسید
  • دست پیر از غایبان کوتاه نیست ** دست او جز قبضه‌‌ی الله نیست‌‌ 2975