English    Türkçe    فارسی   

1
2975-2999

  • دست پیر از غایبان کوتاه نیست ** دست او جز قبضه‌‌ی الله نیست‌‌ 2975
  • غایبان را چون چنین خلعت دهند ** حاضران از غایبان لا شک بهند
  • غایبان را چون نواله می‌‌دهند ** پیش مهمان تا چه نعمتها نهند
  • کو کسی که پیش شه بندد کمر ** تا کسی که هست بیرون سوی در
  • چون گزیدی پیر نازک دل مباش ** سست و ریزیده چو آب و گل مباش‌‌
  • گر بهر زخمی تو پر کینه شوی ** پس کجا بی‌‌صیقل آیینه شوی‌‌ 2980
  • کبودی زدن قزوینی بر شانگاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن‌‌
  • این حکایت بشنو از صاحب بیان ** در طریق و عادت قزوینیان‌‌
  • بر تن و دست و کتفها بی‌‌گزند ** از سر سوزن کبودیها زنند
  • سوی دلاکی بشد قزوینیی ** که کبودم زن بکن شیرینیی‌‌
  • گفت چه صورت زنم ای پهلوان ** گفت بر زن صورت شیر ژیان‌‌
  • طالعم شیر است نقش شیر زن ** جهد کن رنگ کبودی سیر زن‌‌ 2985
  • گفت بر چه موضعت صورت زنم ** گفت بر شانه‌‌گهم زن آن رقم‌‌
  • چون که او سوزن فرو بردن گرفت ** درد آن در شانگه مسکن گرفت‌‌
  • پهلوان در ناله آمد کای سنی ** مر مرا کشتی چه صورت می‌‌زنی‌‌
  • گفت آخر شیر فرمودی مرا ** گفت از چه عضو کردی ابتدا
  • گفت از دمگاه آغازیده‌‌ام ** گفت دم بگذار ای دو دیده‌‌ام‌‌ 2990
  • از دم و دمگاه شیرم دم گرفت ** دمگه او دمگهم محکم گرفت‌‌
  • شیر بی‌‌دم باش گو ای شیر ساز ** که دلم سستی گرفت از زخم گاز
  • جانب دیگر گرفت آن شخص زخم ** بی‌‌محابا بی‌‌مواسا بی‌‌ز رحم‌‌
  • بانگ کرد او کاین چه اندام است از او ** گفت این گوش است ای مرد نکو
  • گفت تا گوشش نباشد ای حکیم ** گوش را بگذار و کوته کن گلیم‌‌ 2995
  • جانب دیگر خلش آغاز کرد ** باز قزوینی فغان را ساز کرد
  • کاین سوم جانب چه اندام است نیز ** گفت این است اشکم شیر ای عزیز
  • گفت تا اشکم نباشد شیر را ** چه شکم باید نگار سیر را
  • خیره شد دلاک و بس حیران بماند ** تا به دیر انگشت در دندان بماند