English    Türkçe    فارسی   

1
3107-3131

  • و آن دگر خرگوش بهر شام هم ** شب چره‌‌ی این شاه با لطف و کرم‌‌
  • گفت ای روبه تو عدل افروختی ** این چنین قسمت ز کی آموختی‌‌
  • از کجا آموختی این ای بزرگ ** گفت ای شاه جهان از حال گرگ‌‌
  • گفت چون در عشق ما گشتی گرو ** هر سه را برگیر و بستان و برو 3110
  • روبها چون جملگی ما را شدی ** چونت آزاریم چون تو ما شدی‌‌
  • ما ترا و جمله اشکاران ترا ** پای بر گردون هفتم نه بر آ
  • چون گرفتی عبرت از گرگ دنی ** پس تو روبه نیستی شیر منی‌‌
  • عاقل آن باشد که عبرت گیرد از ** مرگ یاران در بلای محترز
  • روبه آن دم بر زبان صد شکر راند ** که مرا شیر از پی آن گرگ خواند 3115
  • گر مرا اول بفرمودی که تو ** بخش کن این را که بردی جان از او
  • پس سپاس او را که ما را در جهان ** کرد پیدا از پس پیشینیان‌‌
  • تا شنیدیم آن سیاستهای حق ** بر قرون ماضیه اندر سبق‌‌
  • تا که ما از حال آن گرگان پیش ** همچو روبه پاس خود داریم بیش‌‌
  • امت مرحومه زین رو خواندمان ** آن رسول حق و صادق در بیان‌‌ 3120
  • استخوان و پشم آن گرگان عیان ** بنگرید و پند گیرید ای مهان‌‌
  • عاقل از سر بنهد این هستی و باد ** چون شنید انجام فرعونان و عاد
  • ور بننهد دیگران از حال او ** عبرتی گیرند از اضلال او
  • تهدید کردن نوح علیه السلام مر قوم را که با من مپیچید که من رو پوشم در میان پس به حقیقت با خدای می‌‌پیچید ای مخذولان‌‌
  • گفت نوح ای سرکشان من من نی‌‌ام ** من ز جان مرده به جانان می‌‌زی‌‌ام‌‌
  • چون بمردم از حواس بو البشر ** حق مرا شد سمع و ادراک و بصر 3125
  • چون که من من نیستم این دم ز هوست ** پیش این دم هر که دم زد کافر اوست‌‌
  • هست اندر نقش این روباه شیر ** سوی این روبه نشاید شد دلیر
  • گر ز روی صورتش می‌‌نگروی ** غره‌‌ی شیران از او می‌‌نشنوی‌‌
  • گر نبودی نوح را از حق یدی ** پس جهانی را چرا بر هم زدی‌‌
  • صد هزاران شیر بود او در تنی ** او چو آتش بود و عالم خرمنی‌‌ 3130
  • چون که خرمن پاس عشر او نداشت ** او چنان شعله بر آن خرمن گماشت‌‌