English    Türkçe    فارسی   

1
3360-3384

  • آن کری را گفت افزون مایه‌‌ای ** که ترا رنجور شد همسایه‌‌ای‌‌ 3360
  • گفت با خود کر که با گوش گران ** من چه دریابم ز گفت آن جوان‌‌
  • خاصه رنجور و ضعیف آواز شد ** لیک باید رفت آن جا نیست بد
  • چون ببینم کان لبش جنبان شود ** من قیاسی گیرم آن را هم ز خود
  • چون بگویم چونی ای محنت کشم ** او بخواهد گفت نیکم یا خوشم‌‌
  • من بگویم شکر چه خوردی ابا ** او بگوید شربتی یا ماشبا 3365
  • من بگویم صحه نوشت کیست آن ** از طبیبان پیش تو گوید فلان‌‌
  • من بگویم بس مبارک پاست او ** چون که او آمد شود کارت نکو
  • پای او را آزمودستیم ما ** هر کجا شد می‌‌شود حاجت روا
  • این جوابات قیاسی راست کرد ** پیش آن رنجور شد آن نیک مرد
  • گفت چونی گفت مردم گفت شکر ** شد از این رنجور پر آزار و نکر 3370
  • کین چه شکر است او مگر با ما بد است ** کر قیاسی کرد و آن کژ آمده ست‌‌
  • بعد از آن گفتش چه خوردی گفت زهر ** گفت نوشت باد افزون گشت قهر
  • بعد از آن گفت از طبیبان کیست او ** کاو همی‌‌آید به چاره پیش تو
  • گفت عزراییل می‌‌آید برو ** گفت پایش بس مبارک شاد شو
  • کر برون آمد بگفت او شادمان ** شکر کش کردم مراعات این زمان‌‌ 3375
  • گفت رنجور این عدوی جان ماست ** ما ندانستیم کاو کان جفاست‌‌
  • خاطر رنجور جویان صد سقط ** تا که پیغامش کند از هر نمط
  • چون کسی کاو خورده باشد آش بد ** می‌‌بشوراند دلش تا قی کند
  • کظم غیظ این است آن را قی مکن ** تا بیابی در جزا شیرین سخن‌‌
  • چون نبودش صبر می‌‌پیچید او ** کاین سگ زن روسپی حیز کو 3380
  • تا بریزم بر وی آن چه گفته بود ** کان زمان شیر ضمیرم خفته بود
  • چون عیادت بهر دل آرامی است ** این عیادت نیست دشمن کامی است‌‌
  • تا ببیند دشمن خود را نزار ** تا بگیرد خاطر زشتش قرار
  • بس کسان کایشان ز طاعت گمره‌‌اند ** دل به رضوان و ثواب آن دهند