English    Türkçe    فارسی   

1
3397-3421

  • گفت نار از خاک بی‌‌شک بهتر است ** من ز نار و او ز خاک اکدر است‌‌
  • پس قیاس فرع بر اصلش کنیم ** او ز ظلمت ما ز نور روشنیم‌‌
  • گفت حق نی بل که لا انساب شد ** زهد و تقوی فضل را محراب شد
  • این نه میراث جهان فانی است ** که به انسابش بیابی جانی است‌‌ 3400
  • بلکه این میراثهای انبیاست ** وارث این جانهای اتقیاست‌‌
  • پور آن بو جهل شد مومن عیان ** پور آن نوح نبی از گمرهان‌‌
  • زاده‌‌ی خاکی منور شد چو ماه ** زاده‌‌ی آتش تویی رو رو سیاه‌‌
  • این قیاسات و تحری روز ابر ** یا به شب مر قبله را کرده ست حبر
  • لیک با خورشید و کعبه پیش رو ** این قیاس و این تحری را مجو 3405
  • کعبه نادیده مکن رو زو متاب ** از قیاس الله أعلم بالصواب‌‌
  • چون صفیری بشنوی از مرغ حق ** ظاهرش را یاد گیری چون سبق‌‌
  • وانگهی از خود قیاساتی کنی ** مر خیال محض را ذاتی کنی‌‌
  • اصطلاحاتی است مر ابدال را ** که نباشد ز آن خبر اقوال را
  • منطق الطیری به صوت آموختی ** صد قیاس و صد هوس افروختی‌‌ 3410
  • همچو آن رنجور دلها از تو خست ** کر به پندار اصابت گشته مست‌‌
  • کاتب آن وحی ز آن آواز مرغ ** برده ظنی کاو بود همباز مرغ‌‌
  • مرغ پری زد مر او را کور کرد ** نک فرو بردش به قعر مرگ و درد
  • هین به عکسی یا به ظنی هم شما ** در میفتید از مقامات سما
  • گر چه هاروتید و ماروت و فزون ** از همه بر بام نحن الصافون‌‌ 3415
  • بر بدیهای بدان رحمت کنید ** بر منی و خویش بینی کم تنید
  • هین مبادا غیرت آید از کمین ** سر نگون افتید در قعر زمین‌‌
  • هر دو گفتند ای خدا فرمان تراست ** بی‌‌امان تو امانی خود کجاست‌‌
  • این همی‌‌گفتند و دلشان می‌‌طپید ** بد کجا آید ز ما نعم العبید
  • خار خار دو فرشته هم نهشت ** تا که تخم خویش بینی را نکشت‌‌ 3420
  • پس همی‌‌گفتند کای ارکانیان ** بی‌‌خبر از پاکی روحانیان‌‌