English    Türkçe    فارسی   

1
351-375

  • شاه بویی برد از اسرار من ** متهم شد پیش شه گفتار من‌‌
  • گفت گفت تو چو در نان سوزن است ** از دل من تا دل تو روزن است‌‌
  • من از آن روزن بدیدم حال تو ** حال تو دیدم ننوشم قال تو
  • گر نبودی جان عیسی چاره‌‌ام ** او جهودانه بکردی پاره‌‌ام‌‌
  • بهر عیسی جان سپارم سر دهم ** صد هزاران منتش بر خود نهم‌‌ 355
  • جان دریغم نیست از عیسی و لیک ** واقفم بر علم دینش نیک نیک‌‌
  • حیف می‌‌آمد مرا کان دین پاک ** در میان جاهلان گردد هلاک‌‌
  • شکر ایزد را و عیسی را که ما ** گشته‌‌ایم آن کیش حق را رهنما
  • از جهود و از جهودی رسته‌‌ام ** تا به زناری میان را بسته‌‌ام‌‌
  • دور دور عیسی است ای مردمان ** بشنوید اسرار کیش او به جان‌‌ 360
  • کرد با وی شاه آن کاری که گفت ** خلق حیران مانده ز ان مکر نهفت‌‌
  • راند او را جانب نصرانیان ** کرد در دعوت شروع او بعد از آن‌‌
  • قبول کردن نصارا مکر وزیر را
  • صد هزاران مرد ترسا سوی او ** اندک اندک جمع شد در کوی او
  • او بیان می‌‌کرد با ایشان به راز ** سر انگلیون و زنار و نماز
  • او به ظاهر واعظ احکام بود ** لیک در باطن صفیر و دام بود 365
  • بهر این بعضی صحابه از رسول ** ملتمس بودند مکر نفس غول‌‌
  • کاو چه آمیزد ز اغراض نهان ** در عبادتها و در اخلاص جان‌‌
  • فضل طاعت را نجستندی از او ** عیب ظاهر را بجستندی که کو
  • مو به مو و ذره ذره مکر نفس ** می‌‌شناسیدند چون گل از کرفس‌‌
  • موشکافان صحابه هم در آن ** وعظ ایشان خیره گشتندی به جان‌‌ 370
  • متابعت نصارا وزیر را
  • دل بدو دادند ترسایان تمام ** خود چه باشد قوت تقلید عام‌‌
  • در درون سینه مهرش کاشتند ** نایب عیساش می‌‌پنداشتند
  • او به سر دجال یک چشم لعین ** ای خدا فریادرس نعم المعین‌‌
  • صد هزاران دام و دانه ست ای خدا ** ما چو مرغان حریص بی‌‌نوا
  • دم‌‌به‌‌دم ما بسته‌‌ی دام نویم ** هر یکی گر باز و سیمرغی شویم‌‌ 375