English    Türkçe    فارسی   

1
3584-3608

  • بود لقمان پیش خواجه‌‌ی خویشتن ** در میان بندگانش خوار تن‌‌
  • می‌‌فرستاد او غلامان را به باغ ** تا که میوه آیدش بهر فراغ‌‌ 3585
  • بود لقمان در غلامان چون طفیل ** پر معانی تیره صورت همچو لیل‌‌
  • آن غلامان میوه‌‌های جمع را ** خوش بخوردند از نهیب طمع را
  • خواجه را گفتند لقمان خورد آن ** خواجه بر لقمان ترش گشت و گران‌‌
  • چون تفحص کرد لقمان از سبب ** در عتاب خواجه‌‌اش بگشاد لب‌‌
  • گفت لقمان سیدا پیش خدا ** بنده‌‌ی خاین نباشد مرتضا 3590
  • امتحان کن جمله‌‌مان را ای کریم ** سیرمان در ده تو از آب حمیم‌‌
  • بعد از آن ما را به صحرایی کلان ** تو سواره ما پیاده می‌‌دوان‌‌
  • آن گهان بنگر تو بد کردار را ** صنعهای کاشف الاسرار را
  • گشت ساقی خواجه از آب حمیم ** مر غلامان را و خوردند آن ز بیم‌‌
  • بعد از آن می‌‌راندشان در دشتها ** می‌‌دویدندی میان کشتها 3595
  • قی در افتادند ایشان از عنا ** آب می‌‌آورد ز یشان میوه‌‌ها
  • چون که لقمان را در آمد قی ز ناف ** می‌‌برآمد از درونش آب صاف‌‌
  • حکمت لقمان چو داند این نمود ** پس چه باشد حکمت رب الوجود
  • يوم تبلی، السرائر کلها ** بان منکم کامن لا یشتهی‌‌
  • چون سقوا ماء حمیما قطعت ** جملة الأستار مما أفظعت‌‌ 3600
  • نار از آن آمد عذاب کافران ** که حجر را نار باشد امتحان‌‌
  • آن دل چون سنگ را ما چند چند ** نرم گفتیم و نمی‌‌پذرفت پند
  • ریش بد را داروی بد یافت رگ ** مر سر خر را سزد دندان سگ‌‌
  • الخبیثات الخبیثین حکمت است ** زشت را هم زشت جفت و بابت است‌‌
  • پس تو هر جفتی که می‌‌خواهی برو ** محو و هم شکل و صفات او بشو 3605
  • نور خواهی مستعد نور شو ** دور خواهی خویش بین و دور شو
  • ور رهی خواهی ازین سجن خرب ** سر مکش از دوست و اسجد و اقترب‌‌
  • بقیه‌‌ی قصه‌‌ی زید در جواب رسول علیه السلام‌‌
  • این سخن پایان ندارد خیز زید ** بر براق ناطقه بر بند قید