English    Türkçe    فارسی   

1
3594-3618

  • گشت ساقی خواجه از آب حمیم ** مر غلامان را و خوردند آن ز بیم‌‌
  • بعد از آن می‌‌راندشان در دشتها ** می‌‌دویدندی میان کشتها 3595
  • قی در افتادند ایشان از عنا ** آب می‌‌آورد ز یشان میوه‌‌ها
  • چون که لقمان را در آمد قی ز ناف ** می‌‌برآمد از درونش آب صاف‌‌
  • حکمت لقمان چو داند این نمود ** پس چه باشد حکمت رب الوجود
  • يوم تبلی، السرائر کلها ** بان منکم کامن لا یشتهی‌‌
  • چون سقوا ماء حمیما قطعت ** جملة الأستار مما أفظعت‌‌ 3600
  • نار از آن آمد عذاب کافران ** که حجر را نار باشد امتحان‌‌
  • آن دل چون سنگ را ما چند چند ** نرم گفتیم و نمی‌‌پذرفت پند
  • ریش بد را داروی بد یافت رگ ** مر سر خر را سزد دندان سگ‌‌
  • الخبیثات الخبیثین حکمت است ** زشت را هم زشت جفت و بابت است‌‌
  • پس تو هر جفتی که می‌‌خواهی برو ** محو و هم شکل و صفات او بشو 3605
  • نور خواهی مستعد نور شو ** دور خواهی خویش بین و دور شو
  • ور رهی خواهی ازین سجن خرب ** سر مکش از دوست و اسجد و اقترب‌‌
  • بقیه‌‌ی قصه‌‌ی زید در جواب رسول علیه السلام‌‌
  • این سخن پایان ندارد خیز زید ** بر براق ناطقه بر بند قید
  • ناطقه چون فاضح آمد عیب را ** می‌‌دراند پرده‌‌های غیب را
  • غیب مطلوب حق آمد چند گاه ** این دهل‌‌زن را بران بر بند راه‌‌ 3610
  • تک مران در کش عنان مستور به ** هر کس از پندار خود مسرور به‌‌
  • حق همی‌‌خواهد که نومیدان او ** زین عبادت هم نگردانند رو
  • هم به اومیدی مشرف می‌‌شوند ** چند روزی در رکابش می‌‌دوند
  • خواهد آن رحمت بتابد بر همه ** بر بد و نیک از عموم مرحمه‌‌
  • حق همی‌‌خواهد که هر میر و اسیر ** با رجا و خوف باشند و حذیر 3615
  • این رجا و خوف در پرده بود ** تا پس این پرده پرورده شود
  • چون دریدی پرده کو خوف و رجا ** غیب را شد کر و فری بر ملا
  • بر لب جو برد ظنی یک فتا ** که سلیمان است ماهی‌‌گیر ما