English    Türkçe    فارسی   

1
3692-3716

  • سر ز خفتن کی توان برداشتن ** با چنین صد تخم غفلت کاشتن‌‌
  • خواب مرده لقمه‌‌ی مرده یار شد ** خواجه خفت و دزد شب بر کار شد
  • تو نمی‌‌دانی که خصمانت کی‌‌اند ** ناریان خصم وجود خاکی‌‌اند
  • نار خصم آب و فرزندان اوست ** همچنان که آب خصم جان اوست‌‌ 3695
  • آب آتش را کشد زیرا که او ** خصم فرزندان آب است و عدو
  • بعد از آن این نار نار شهوت است ** کاندر او اصل گناه و زلت است‌‌
  • نار بیرونی به آبی بفسرد ** نار شهوت تا به دوزخ می‌‌برد
  • نار شهوت می‌‌نیارامد به آب ** ز انکه دارد طبع دوزخ در عذاب‌‌
  • نار شهوت را چه چاره نور دین ** نورکم اطفاء نار الکافرین‌‌ 3700
  • چه کشد این نار را نور خدا ** نور ابراهیم را ساز اوستا
  • تا ز نار نفس چون نمرود تو ** وارهد این جسم همچون عود تو
  • شهوت ناری به راندن کم نشد ** او به ماندن کم شود بی‌‌هیچ بد
  • تا که هیزم می‌‌نهی بر آتشی ** کی بمیرد آتش از هیزم کشی‌‌
  • چون که هیزم باز گیری نار مرد ** ز انکه تقوی آب سوی نار برد 3705
  • کی سیه گردد ز آتش روی خوب ** کاو نهد گلگونه از تقوی القلوب‌‌
  • آتش افتادن در شهر به ایام عمر
  • آتشی افتاد در عهد عمر ** همچو چوب خشک می‌‌خورد او حجر
  • در فتاد اندر بنا و خانه‌‌ها ** تا زد اندر پر مرغ و لانه‌‌ها
  • نیم شهر از شعله‌‌ها آتش گرفت ** آب می‌‌ترسید از آن و می‌‌شگفت‌‌
  • مشکهای آب و سرکه می‌‌زدند ** بر سر آتش کسان هوشمند 3710
  • آتش از استیزه افزون می‌‌شدی ** می‌‌رسید او را مدد از بی‌‌حدی‌‌
  • خلق آمد جانب عمر شتاب ** کاتش ما می‌‌نمیرد هیچ از آب‌‌
  • گفت آن آتش ز آیات خداست ** شعله‌‌ای از آتش بخل شماست‌‌
  • آب بگذارید و نان قسمت کنید ** بخل بگذارید اگر آل منید
  • خلق گفتندش که در بگشوده‌‌ایم ** ما سخی و اهل فتوت بوده‌‌ایم‌‌ 3715
  • گفت نان در رسم و عادت داده‌‌اید ** دست از بهر خدا نگشاده‌‌اید