English    Türkçe    فارسی   

1
3803-3827

  • تا احب لله آید نام من ** تا که ابغض لله آید کام من‌‌
  • تا که اعطا لله آید جود من ** تا که امسک لله آید بود من‌‌
  • بخل من لله عطا لله و بس ** جمله لله‌‌ام نیم من آن کس‌‌ 3805
  • و آن چه لله می‌‌کنم تقلید نیست ** نیست تخییل و گمان جز دید نیست‌‌
  • ز اجتهاد و از تحری رسته‌‌ام ** آستین بر دامن حق بسته‌‌ام‌‌
  • گر همی‌‌پرم همی‌‌بینم مطار ** ور همی‌‌گردم همی‌‌بینم مدار
  • ور کشم باری بدانم تا کجا ** ماهم و خورشید پیشم پیشوا
  • بیش از این با خلق گفتن روی نیست ** بحر را گنجایی اندر جوی نیست‌‌ 3810
  • پست می‌‌گویم به اندازه‌‌ی عقول ** عیب نبود این بود کار رسول‌‌
  • از غرض حرم گواهی حر شنو ** که گواهی بندگان نه ارزد دو جو
  • در شریعت مر گواهی بنده را ** نیست قدری وقت دعوی و قضا
  • گر هزاران بنده باشندت گواه ** بر نسنجد شرع ایشان را به کاه‌‌
  • بنده‌‌ی شهوت بتر نزدیک حق ** از غلام و بندگان مسترق‌‌ 3815
  • کاین به یک لفظی شود از خواجه حر ** و آن زید شیرین و میرد سخت مر
  • بنده‌‌ی شهوت ندارد خود خلاص ** جز به فضل ایزد و انعام خاص‌‌
  • در چهی افتاد کان را غور نیست ** و آن گناه اوست جبر و جور نیست‌‌
  • در چهی انداخت او خود را که من ** در خور قعرش نمی‌‌یابم رسن‌‌
  • بس کنم گر این سخن افزون شود ** خود جگر چه بود که خارا خون شود 3820
  • این جگرها خون نشد نز سختی است ** غفلت و مشغولی و بد بختی است‌‌
  • خون شود روزی که خونش سود نیست ** خون شو آن وقتی که خون مردود نیست‌‌
  • چون گواهی بندگان مقبول نیست ** عدل او باشد که بنده‌‌ی غول نیست‌‌
  • گشت ارسلناک شاهد در نذر ** ز آن که بود از کون او حر ابن حر
  • چون که حرم خشم کی بندد مرا ** نیست اینجا جز صفات حق در آ 3825
  • اندر آ کازاد کردت فضل حق ** ز آن که رحمت داشت بر خشمش سبق‌‌
  • اندر آ اکنون که رستی از خطر ** سنگ بودی کیمیا کردت گهر