English    Türkçe    فارسی   

1
3832-3856

  • نی گناه عمر و قصد رسول ** می‌‌کشیدش تا به درگاه قبول‌‌
  • نی به سحر ساحران فرعونشان ** می‌‌کشید و گشت دولت عونشان‌‌
  • گر نبودی سحرشان و آن جحود ** کی کشیدیشان به فرعون عنود
  • کی بدیدندی عصا و معجزات ** معصیت طاعت شد ای قوم عصات‌‌ 3835
  • ناامیدی را خدا گردن زده است ** چون گنه مانند طاعت آمده ست‌‌
  • چون مبدل می‌‌کند او سیئات ** طاعتی‌‌اش می‌‌کند رغم وشات‌‌
  • زین شود مرجوم شیطان رجیم ** و ز حسد او بطرقد گردد دو نیم‌‌
  • او بکوشد تا گناهی پرورد ** ز آن گنه ما را به چاهی آورد
  • چون ببیند کان گنه شد طاعتی ** گردد او را نامبارک ساعتی‌‌ 3840
  • اندر آ من در گشادم مر ترا ** تف زدی و تحفه دادم مر ترا
  • مر جفاگر را چنینها می‌‌دهم ** پیش پای چپ چه سان سر می‌‌نهم‌‌
  • پس وفاگر را چه بخشم تو بدان ** گنجها و ملکهای جاودان‌‌
  • گفتن پیغامبر علیه السلام به گوش رکابدار امیر المؤمنین علی علیه السلام که کشتن علی بر دست تو خواهد بودن خبرت کردم‌‌
  • من چنان مردم که بر خونی خویش ** نوش لطف من نشد در قهر نیش‌‌
  • گفت پیغمبر به گوش چاکرم ** کاو برد روزی ز گردن این سرم‌‌ 3845
  • کرد آگه آن رسول از وحی دوست ** که هلاکم عاقبت بر دست اوست‌‌
  • او همی‌‌گوید بکش پیشین مرا ** تا نیاید از من این منکر خطا
  • من همی‌‌گویم چو مرگ من ز تست ** با قضا من چون توانم حیله جست‌‌
  • او همی‌‌افتد به پیشم کای کریم ** مر مرا کن از برای حق دو نیم‌‌
  • تا نیاید بر من این انجام بد ** تا نسوزد جان من بر جان خود 3850
  • من همی‌‌گویم برو جف القلم ** ز آن قلم بس سر نگون گردد علم‌‌
  • هیچ بغضی نیست در جانم ز تو ** ز آن که این را من نمی‌‌دانم ز تو
  • آلت حقی تو فاعل دست حق ** چون زنم بر آلت حق طعن و دق‌‌
  • گفت او پس آن قصاص از بهر چیست ** گفت هم از حق و آن سر خفی است‌‌
  • گر کند بر فعل خود او اعتراض ** ز اعتراض خود برویاند ریاض‌‌ 3855
  • اعتراض او را رسد بر فعل خود ** ز آن که در قهر است و در لطف او احد