English    Türkçe    فارسی   

1
3987-4003

  • قرب پنجه کس ز خویش و قوم او ** عاشقانه سوی دین کردند رو
  • او به تیغ حلم چندین حلق را ** وا خرید از تیغ و چندین خلق را
  • تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر ** بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر
  • ای دریغا لقمه‌‌ای دو خورده شد ** جوشش فکرت از آن افسرده شد 3990
  • گندمی خورشید آدم را کسوف ** چون ذنب شعشاع بدری را خسوف‌‌
  • اینت لطف دل که از یک مشت گل ** ماه او چون می‌‌شود پروین گسل‌‌
  • نان چو معنی بود خوردش سود بود ** چون که صورت گشت انگیزد جحود
  • همچو خار سبز کاشتر می‌‌خورد ** ز ان خورش صد نفع و لذت می‌‌برد
  • چون که آن سبزیش رفت و خشک گشت ** چون همان را می‌‌خورد اشتر ز دشت‌‌ 3995
  • می‌‌دراند کام و لنجش ای دریغ ** کان چنان ورد مربی گشت تیغ‌‌
  • نان چو معنی بود بود آن خار سبز ** چون که صورت شد کنون خشک است و گبز
  • تو بدان عادت که او را پیش از این ** خورده بودی ای وجود نازنین
  • بر همان بو می‌‌خوری این خشک را ** بعد از آن کامیخت معنی با ثری‌‌
  • گشت خاک آمیز و خشک و گوشت بر ** ز آن گیاه اکنون بپرهیز ای شتر 4000
  • سخت خاک آلود می‌‌آید سخن ** آب تیره شد سر چه بند کن‌‌
  • تا خدایش باز صاف و خوش کند ** او که تیره کرد هم صافش کند
  • صبر آرد آرزو را نه شتاب ** صبر کن و الله اعلم بالصواب‌‌