English    Türkçe    فارسی   

1
499-523

  • این نمط وین نوع ده طومار و دو ** بر نوشت آن دین عیسی را عدو
  • بیان آن که این اختلافات در صورت روش است نه در حقیقت راه
  • او ز یک رنگی عیسی بو نداشت ** وز مزاج خم عیسی خو نداشت‌‌ 500
  • جامه‌‌ی صد رنگ از آن خم صفا ** ساده و یک رنگ گشتی چون صبا
  • نیست یک رنگی کز او خیزد ملال ** بل مثال ماهی و آب زلال‌‌
  • گر چه در خشکی هزاران رنگهاست ** ماهیان را با یبوست جنگهاست‌‌
  • کیست ماهی چیست دریا در مثل ** تا بدان ماند ملک عز و جل‌‌
  • صد هزاران بحر و ماهی در وجود ** سجده آرد پیش آن اکرام و جود 505
  • چند باران عطا باران شده ** تا بدان آن بحر در افشان شده‌‌
  • چند خورشید کرم افروخته ** تا که ابر و بحر جود آموخته‌‌
  • پرتو دانش زده بر آب و طین ** تا شده دانه پذیرنده‌‌ی زمین‌‌
  • خاک امین و هر چه در وی کاشتی ** بی‌‌خیانت جنس آن برداشتی‌‌
  • این امانت ز آن امانت یافته ست ** کافتاب عدل بر وی تافته ست‌‌ 510
  • تا نشان حق نیارد نو بهار ** خاک سرها را نکرده آشکار
  • آن جوادی که جمادی را بداد ** این خبرها وین امانت وین سداد
  • مر جمادی را کند فضلش خبیر ** عاقلان را کرده قهر او ضریر
  • جان و دل را طاقت آن جوش نیست ** با که گویم در جهان یک گوش نیست‌‌
  • هر کجا گوشی بد از وی چشم گشت ** هر کجا سنگی بد از وی یشم گشت‌‌ 515
  • کیمیا ساز است چه بود کیمیا ** معجزه بخش است چه بود سیمیا
  • این ثنا گفتن ز من ترک ثناست ** کین دلیل هستی و هستی خطاست‌‌
  • پیش هست او بباید نیست بود ** چیست هستی پیش او کور و کبود
  • گر نبودی کور از او بگداختی ** گرمی خورشید را بشناختی‌‌
  • ور نبودی او کبود از تعزیت ** کی فسردی همچو یخ این ناحیت‌‌ 520
  • بیان خسارت وزیر در این مکر
  • همچو شه نادان و غافل بد وزیر ** پنجه می‌‌زد با قدیم ناگزیر
  • با چنان قادر خدایی کز عدم ** صد چو عالم هست گرداند به دم‌‌
  • صد چو عالم در نظر پیدا کند ** چون که چشمت را به خود بینا کند