English    Türkçe    فارسی   

1
793-817

  • من جهان را چون رحم دیدم کنون ** چون در این آتش بدیدم این سکون‌‌
  • اندر این آتش بدیدم عالمی ** ذره ذره اندر او عیسی دمی‌‌
  • نک جهان نیست شکل هست ذات ** و آن جهان هست شکل بی‌‌ثبات‌‌ 795
  • اندر آ مادر به حق مادری ** بین که این آذر ندارد آذری‌‌
  • اندر آ مادر که اقبال آمده ست ** اندر آ مادر مده دولت ز دست‌‌
  • قدرت آن سگ بدیدی اندر آ ** تا ببینی قدرت و لطف خدا
  • من ز رحمت می‌‌کشانم پای تو ** کز طرب خود نیستم پروای تو
  • اندر آ و دیگران را هم بخوان ** کاندر آتش شاه بنهاده ست خوان‌‌ 800
  • اندر آیید ای مسلمانان همه ** غیر عذب دین عذاب است آن همه‌‌
  • اندر آیید ای همه پروانه‌‌وار ** اندر این بهره که دارد صد بهار
  • بانگ می‌‌زد در میان آن گروه ** پر همی‌‌شد جان خلقان از شکوه‌‌
  • خلق خود را بعد از آن بی‌‌خویشتن ** می‌‌فگندند اندر آتش مرد و زن‌‌
  • بی‌‌موکل بی‌‌کشش از عشق دوست ** ز آن که شیرین کردن هر تلخ از اوست‌‌ 805
  • تا چنان شد کان عوانان خلق را ** منع می‌‌کردند کاتش در میا
  • آن یهودی شد سیه رو و خجل ** شد پشیمان زین سبب بیمار دل‌‌
  • کاندر ایمان خلق عاشق‌‌تر شدند ** در فنای جسم صادق‌‌تر شدند
  • مکر شیطان هم در او پیچید شکر ** دیو هم خود را سیه رو دید شکر
  • آن چه می‌‌مالید در روی کسان ** جمع شد در چهره‌‌ی آن ناکس آن‌‌ 810
  • آن که می‌‌درید جامه‌‌ی خلق چست ** شد دریده آن او ایشان درست‌‌
  • کج ماندن دهان آن مرد که نام محمد را علیه السلام به تسخر خواند
  • آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند ** مر محمد را دهانش کژ بماند
  • باز آمد کای محمد عفو کن ** ای ترا الطاف و علم من لدن‌‌
  • من ترا افسوس می‌‌کردم ز جهل ** من بدم افسوس را منسوب و اهل‌‌
  • چون خدا خواهد که پرده‌‌ی کس درد ** میلش اندر طعنه‌‌ی پاکان برد 815
  • چون خدا خواهد که پوشد عیب کس ** کم زند در عیب معیوبان نفس‌‌
  • چون خدا خواهد که‌‌مان یاری کند ** میل ما را جانب زاری کند