English    Türkçe    فارسی   

1
801-825

  • اندر آیید ای مسلمانان همه ** غیر عذب دین عذاب است آن همه‌‌
  • اندر آیید ای همه پروانه‌‌وار ** اندر این بهره که دارد صد بهار
  • بانگ می‌‌زد در میان آن گروه ** پر همی‌‌شد جان خلقان از شکوه‌‌
  • خلق خود را بعد از آن بی‌‌خویشتن ** می‌‌فگندند اندر آتش مرد و زن‌‌
  • بی‌‌موکل بی‌‌کشش از عشق دوست ** ز آن که شیرین کردن هر تلخ از اوست‌‌ 805
  • تا چنان شد کان عوانان خلق را ** منع می‌‌کردند کاتش در میا
  • آن یهودی شد سیه رو و خجل ** شد پشیمان زین سبب بیمار دل‌‌
  • کاندر ایمان خلق عاشق‌‌تر شدند ** در فنای جسم صادق‌‌تر شدند
  • مکر شیطان هم در او پیچید شکر ** دیو هم خود را سیه رو دید شکر
  • آن چه می‌‌مالید در روی کسان ** جمع شد در چهره‌‌ی آن ناکس آن‌‌ 810
  • آن که می‌‌درید جامه‌‌ی خلق چست ** شد دریده آن او ایشان درست‌‌
  • کج ماندن دهان آن مرد که نام محمد را علیه السلام به تسخر خواند
  • آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند ** مر محمد را دهانش کژ بماند
  • باز آمد کای محمد عفو کن ** ای ترا الطاف و علم من لدن‌‌
  • من ترا افسوس می‌‌کردم ز جهل ** من بدم افسوس را منسوب و اهل‌‌
  • چون خدا خواهد که پرده‌‌ی کس درد ** میلش اندر طعنه‌‌ی پاکان برد 815
  • چون خدا خواهد که پوشد عیب کس ** کم زند در عیب معیوبان نفس‌‌
  • چون خدا خواهد که‌‌مان یاری کند ** میل ما را جانب زاری کند
  • ای خنک چشمی که آن گریان اوست ** وی همایون دل که آن بریان اوست‌‌
  • آخر هر گریه آخر خنده‌‌ای است ** مرد آخر بین مبارک بنده‌‌ای است‌‌
  • هر کجا آب روان سبزه بود ** هر کجا اشک روان رحمت شود 820
  • باش چون دولاب نالان چشم تر ** تا ز صحن جانت بر روید خضر
  • اشک خواهی رحم کن بر اشک بار ** رحم خواهی بر ضعیفان رحم آر
  • عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
  • رو به آتش کرد شه کای تند خو ** آن جهان سوز طبیعی خوت کو
  • چون نمی‌‌سوزی چه شد خاصیتت ** یا ز بخت ما دگر شد نیتت‌‌
  • می‌‌نبخشایی تو بر آتش پرست ** آن که نپرستد ترا او چون برست‌‌ 825