English    Türkçe    فارسی   

2
1410-1434

  • رحم کرد این گرگ و ز عذر لبق ** آمده که إنا ذهبنا نستبق‏ 1410
  • صد هزاران گرگ را این مکر نیست ** عاقبت رسوا شود این گرگ بیست‏
  • ز انکه حشر حاسدان روز گزند ** بی‏گمان بر صورت گرگان کنند
  • حشر پر حرص خس مردار خوار ** صورت خوکی بود روز شمار
  • زانیان را گند اندام نهان ** خمر خواران را بود گند دهان‏
  • گند مخفی کان به دلها می‏رسید ** گشت اندر حشر محسوس و پدید 1415
  • بیشه‏ای آمد وجود آدمی ** بر حذر شو زین وجود ار ز آن دمی‏
  • در وجود ما هزاران گرگ و خوک ** صالح و ناصالح و خوب و خشوک‏
  • حکم آن خور است کان غالبتر است ** چون که زر بیش از مس آید آن زر است‏
  • سیرتی کان بر وجودت غالب است ** هم بر آن تصویر حشرت واجب است‏
  • ساعتی گرگی در آید در بشر ** ساعتی یوسف رخی همچون قمر 1420
  • می‏رود از سینه‏ها در سینه‏ها ** از ره پنهان صلاح و کینه‏ها
  • بلکه خود از آدمی در گاو و خر ** می‏رود دانایی و علم و هنر
  • اسب سکسک میشود رهواار و رام **. خرس بازی میکند بز هم سلام
  • رفت اندر سگ ز آدمیان هوس ** تا شبان شد یا شکاری یا حرس‏
  • در سگ اصحاب خوبی ز ان وفود ** رفت تا جویای الله گشته بود 1425
  • هر زمان در سینه نوعی سر کند ** گاه دیو و گه ملک گه دام و دد
  • ز آن عجب بیشه که شیر آگه است ** تا به دام سینه‏ها پنهان ره است‏
  • دزدیی کن از درون مرجان جان ** ای کم از سگ از درون عارفان‏
  • چون که دزدی باری آن در لطیف ** چون که حامل می‏شوی باری شریف‏
  • فهم کردن مریدان که ذو النون دیوانه نشده است قاصد کرده است‏
  • دوستان در قصه‏ی ذو النون شدند ** سوی زندان و در آن رایی زدند 1430
  • کاین مگر قاصد کند یا حکمتی است ** او در این دین قبله‏ای و آیتی است‏
  • دور دور از عقل چون دریای او ** تا جنون باشد سفه فرمای او
  • حاش لله از کمال جاه او ** کابر بیماری بپوشد ماه او
  • او ز شر عامه اندر خانه شد ** او ز ننگ عاقلان دیوانه شد