English    Türkçe    فارسی   

2
1511-1535

  • تا که لقمان دست سوی آن برد ** قاصدا تا خواجه پس خوردش خورد
  • سور او خوردی و شور انگیختی ** هر طعامی کاو نخوردی ریختی‏
  • ور بخوردی بی‏دل و بی‏اشتها ** این بود پیوندی بی‏انتها
  • خربزه آورده بودند ارمغان ** گفت رو فرزند لقمان را بخوان‏
  • چون برید و داد او را یک برین ** همچو شکر خوردش و چون انگبین‏ 1515
  • از خوشی که خورد داد او را دوم ** تا رسید آن گرچها تا هفدهم‏
  • ماند گرچی گفت این را من خورم ** تا چه شیرین خربزه ست این بنگرم‏
  • او چنین خوش می‏خورد کز ذوق او ** طبعها شد مشتهی و لقمه جو
  • چون بخورد از تلخیش آتش فروخت ** هم زبان کرد آبله هم حلق سوخت‏
  • ساعتی بی‏خود شد از تلخی آن ** بعد از آن گفتش که ای جان و جهان‏ 1520
  • نوش چون کردی تو چندین زهر را ** لطف چون انگاشتی این قهر را
  • این چه صبر است این صبوری از چه روست ** یا مگر پیش تو این جانت عدوست‏
  • چون نیاوردی به حیلت حجتی ** که مرا عذری است بس کن ساعتی‏
  • گفت من از دست نعمت بخش تو ** خورده‏ام چندان که از شرمم دو تو
  • شرمم آمد که یکی تلخ از کفت ** من ننوشم ای تو صاحب معرفت‏ 1525
  • چون همه اجزام از انعام تو ** رسته‏اند و غرق دانه و دام تو
  • گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد ** خاک صد ره بر سر اجزام باد
  • لذت دست شکر بخشت بداشت ** اندر این بطیخ تلخی کی گذاشت‏
  • از محبت تلخها شیرین شود ** از محبت مسها زرین شود
  • از محبت دردها صافی شود ** از محبت دردها شافی شود 1530
  • از محبت مرده زنده می‏کنند ** از محبت شاه بنده می‏کنند
  • این محبت هم نتیجه‏ی دانش است ** کی گزافه بر چنین تختی نشست‏
  • دانش ناقص کجا این عشق زاد ** عشق زاید ناقص اما بر جماد
  • بر جمادی رنگ مطلوبی چو دید ** از صفیری بانگ محبوبی شنید
  • دانش ناقص نداند فرق را ** لاجرم خورشید داند برق را 1535