English    Türkçe    فارسی   

2
1777-1801

  • چون که موسی این عتاب از حق شنید ** در بیابان در پی چوپان دوید
  • بر نشان پای آن سر گشته راند ** گرد از پرده‏ی بیابان بر فشاند
  • گام پای مردم شوریده خود ** هم ز گام دیگران پیدا بود
  • یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب ** یک قدم چون پیل رفته بر وریب‏ 1780
  • گاه چون موجی بر افرازان علم ** گاه چون ماهی روانه بر شکم‏
  • گاه بر خاکی نبشته حال خود ** همچو رمالی که رملی بر زند
  • عاقبت دریافت او را و بدید ** گفت مژده ده که دستوری رسید
  • هیچ آدابی و ترتیبی مجو ** هر چه می‏خواهد دل تنگت بگو
  • کفر تو دین است و دینت نور جان ** ایمنی و ز تو جهانی در امان‏ 1785
  • ای معاف یفعل الله ما یشاء ** بی‏محابا رو زبان را بر گشا
  • گفت ای موسی از آن بگذشته‏ام ** من کنون در خون دل آغشته‏ام‏
  • من ز سدره‏ی منتهی بگذشته‏ام ** صد هزاران ساله ز آن سو رفته‏ام‏
  • تازیانه بر زدی اسبم بگشت ** گنبدی کرد و ز گردون بر گذشت‏
  • محرم ناسوت ما لاهوت باد ** آفرین بر دست و بر بازوت باد 1790
  • حال من اکنون برون از گفتن است ** این چه می‏گویم نه احوال من است‏
  • نقش می‏بینی که در آیینه‏ای است ** نقش تست آن نقش آن آیینه نیست‏
  • دم که مرد نایی اندر نای کرد ** در خور نای است نه در خورد مرد
  • هان و هان گر حمد گویی گر سپاس ** همچو نافرجام آن چوپان شناس‏
  • حمد تو نسبت بدان گر بهتر است ** لیک آن نسبت به حق هم ابتر است‏ 1795
  • چند گویی چون غطا برداشتند ** کاین نبوده ست آن که می‏پنداشتند
  • این قبول ذکر تو از رحمت است ** چون نماز مستحاضه رخصت است‏
  • با نماز او بیالوده ست خون ** ذکر تو آلوده‏ی تشبیه و چون‏
  • خون پلید است و به آبی می‏رود ** لیک باطن را نجاستها بود
  • کان به غیر آب لطف کردگار ** کم نگردد از درون مرد کار 1800
  • در سجودت کاش رو گردانی‏ای ** معنی سبحان ربی دانی‏ای‏