English    Türkçe    فارسی   

2
1790-1814

  • محرم ناسوت ما لاهوت باد ** آفرین بر دست و بر بازوت باد 1790
  • حال من اکنون برون از گفتن است ** این چه می‏گویم نه احوال من است‏
  • نقش می‏بینی که در آیینه‏ای است ** نقش تست آن نقش آن آیینه نیست‏
  • دم که مرد نایی اندر نای کرد ** در خور نای است نه در خورد مرد
  • هان و هان گر حمد گویی گر سپاس ** همچو نافرجام آن چوپان شناس‏
  • حمد تو نسبت بدان گر بهتر است ** لیک آن نسبت به حق هم ابتر است‏ 1795
  • چند گویی چون غطا برداشتند ** کاین نبوده ست آن که می‏پنداشتند
  • این قبول ذکر تو از رحمت است ** چون نماز مستحاضه رخصت است‏
  • با نماز او بیالوده ست خون ** ذکر تو آلوده‏ی تشبیه و چون‏
  • خون پلید است و به آبی می‏رود ** لیک باطن را نجاستها بود
  • کان به غیر آب لطف کردگار ** کم نگردد از درون مرد کار 1800
  • در سجودت کاش رو گردانی‏ای ** معنی سبحان ربی دانی‏ای‏
  • کای سجودم چون وجودم ناسزا ** مر بدی را تو نکویی ده جزا
  • این زمین از حلم حق دارد اثر ** تا نجاست برد و گلها داد بر
  • تا بپوشد او پلیدیهای ما ** در عوض بر روید از وی غنچه‏ها
  • پس چو کافر دید کاو در داد و جود ** کمتر و بی‏مایه تر از خاک بود 1805
  • از وجود او گل و میوه نرست ** جز فساد جمله پاکیها نجست‏
  • گفت واپس رفته‏ام من در ذهاب ** حسرتا یا لیتنی کنت تراب‏
  • کاش از خاکی سفر نگزیدمی ** همچو خاکی دانه‏ای می‏چیدمی‏
  • چون سفر کردم مرا راه آزمود ** زین سفر کردن ره آوردم چه بود
  • ز آن همه میلش سوی خاک است کاو ** در سفر سودی نبیند پیش رو 1810
  • روی واپس کردنش آن حرص و آز ** روی در ره کردنش صدق و نیاز
  • هر گیا را کش بود میل علا ** در مزید است و حیات و در نما
  • چون که گردانید سر سوی زمین ** در کمی و خشکی و نقص و غبین‏
  • میل روحت چون سوی بالا بود ** در تزاید مرجعت آن جا بود