English    Türkçe    فارسی   

2
1813-1837

  • چون که گردانید سر سوی زمین ** در کمی و خشکی و نقص و غبین‏
  • میل روحت چون سوی بالا بود ** در تزاید مرجعت آن جا بود
  • ور نگون ساری سرت سوی زمین ** آفلی حق لا یحب الآفلین‏ 1815
  • پرسیدن موسی علیه السلام از حق تعالی سر غلبه‏ی ظالمان‏
  • گفت موسی ای کریم کارساز ** ای که یک دم ذکر تو عمر دراز
  • نقش کژمژ دیدم اندر آب و گل ** چون ملایک اعتراضی کرد دل‏
  • که چه مقصود است نقشی ساختن ** و اندر او تخم فساد انداختن‏
  • آتش ظلم و فساد افروختن ** مسجد و سجده کنان را سوختن‏
  • مایه‏ی خونابه و زردآبه را ** جوش دادن از برای لابه را 1820
  • من یقین دانم که عین حکمت است ** لیک مقصودم عیان و رویت است‏
  • آن یقین می‏گویدم خاموش کن ** حرص رویت گویدم نه جوش کن‏
  • مر ملایک را نمودی سر خویش ** کاین چنین نوشی همی‏ارزد به نیش‏
  • عرضه کردی نور آدم را عیان ** بر ملایک گشت مشکلها بیان‏
  • حشر تو گوید که سر مرگ چیست ** میوه‏ها گویند سر برگ چیست‏ 1825
  • سر خون و نطفه حسن آدمی است ** سابق هر بیشیی آخر کمی است‏
  • لوح را اول بشوید بی‏وقوف ** آن گهی بروی نویسد او حروف‏
  • خون کند دل را و اشک مستهان ** بر نویسد بر وی اسرار آن گهان‏
  • وقت شستن لوح را باید شناخت ** که مر آن را دفتری خواهند ساخت‏
  • چون اساس خانه‏ای می‏افگنند ** اولین بنیاد را بر می‏کنند 1830
  • گل بر آرند اول از قعر زمین ** تا به آخر بر کشی ماء معین‏
  • از حجامت کودکان گریند زار ** که نمی‏دانند ایشان سر کار
  • مرد خود زر می‏دهد حجام را ** می‏نوازد نیش خون آشام را
  • می‏دود حمال زی بار گران ** می‏رباید بار را از دیگران‏
  • جنگ حمالان برای بار بین ** این چنین است اجتهاد کار بین‏ 1835
  • چون گرانیها اساس راحت است ** تلخها هم پیشوای نعمت است‏
  • حفت الجنة بمکروهاتنا ** حفت النیران من شهواتنا