English    Türkçe    فارسی   

2
1862-1886

  • چونی ای عیسای عیسی دم ز رنج ** که نبود اندر جهان بی‏مار گنج‏
  • چونی ای عیسی ز دیدار جهود ** چونی ای یوسف ز مکار حسود
  • تو شب و روز از پی این قوم غمر ** چون شب و روزی مدد بخشای عمر
  • چونی از صفراییان بی‏هنر ** چه هنر زاید ز صفرا درد سر 1865
  • تو همان کن که کند خورشید شرق ** ما نفاق و حیله و دزدی و زرق‏
  • تو عسل ما سرکه در دنیا و دین ** دفع این صفرا بود سرکنگبین‏
  • سرکه افزودیم ما قوم زحیر ** تو عسل بفزا کرم را وامگیر
  • این سزید از ما چنان آمد ز ما ** ریگ اندر چشم چه فزاید عما
  • آن سزد از تو أیا کحل عزیز ** که بیابد از تو هر ناچیز چیز 1870
  • ز آتش این ظالمانت دل کباب ** از تو جمله اهد قومی بد خطاب‏
  • کان عودی در تو گر آتش زنند ** این جهان از عطر و ریحان آگنند
  • تو نه آن عودی کز آتش کم شود ** تو نه آن روحی که اسیر غم شود
  • عود سوزد کان عود از سوز دور ** باد کی حمله برد بر اصل نور
  • ای ز تو مر آسمانها را صفا ** ای جفای تو نکوتر از وفا 1875
  • ز انکه از عاقل جفایی گر رود ** از وفای جاهلان آن به بود
  • گفت پیغمبر عداوت از خرد ** بهتر از مهری که از جاهل رسد
  • رنجانیدن امیری خفته‏ای را که مار در دهانش رفته بود
  • عاقلی بر اسب می‏آمد سوار ** در دهان خفته‏ای می‏رفت مار
  • آن سوار آن را بدید و می‏شتافت ** تا رماند مار را فرصت نیافت‏
  • چون که از عقلش فراوان بد مدد ** چند دبوسی قوی بر خفته زد 1880
  • برد او را زخم آن دبوس سخت ** زو گریزان تا به زیر یک درخت‏
  • سیب پوسیده بسی بد ریخته ** گفت از این خور ای به درد آویخته‏
  • سیب چندان مر و را در خورد داد ** کز دهانش باز بیرون می‏فتاد
  • بانگ می‏زد کای امیر آخر چرا ** قصد من کردی تو نادیده جفا
  • گر ترا ز اصل است با جانم ستیز ** تیغ زن یک بارگی خونم بریز 1885
  • شوم ساعت که شدم بر تو پدید ** ای خنک آن را که روی تو ندید