English    Türkçe    فارسی   

2
1902-1926

  • ای روان پاک بستوده ترا ** چند گفتم ژاژ و بی‏هوده ترا
  • ای خداوند و شهنشاه و امیر ** من نگفتم جهل من گفت آن مگیر
  • شمه‏ای زین حال اگر دانستمی ** گفتن بی‏هوده کی تانستمی‏
  • بس ثنایت گفتمی ای خوش خصال ** گر مرا یک رمز می‏گفتی ز حال‏ 1905
  • لیک خامش کرده می‏آشوفتی ** خامشانه بر سرم می‏کوفتی‏
  • شد سرم کالیوه عقل از سر بجست ** خاصه این سر را که مغزش کمتر است‏
  • عفو کن ای خوب روی خوب کار ** آن چه گفتم از جنون اندر گذار
  • گفت اگر من گفتمی رمزی از آن ** زهره‏ی تو آب گشتی آن زمان‏
  • گر ترا من گفتمی اوصاف مار ** ترس از جانت بر آوردی دمار 1910
  • مصطفی فرمود اگر گویم به راست ** شرح آن دشمن که در جان شماست‏
  • زهره‏های پر دلان هم بر درد ** نه رود ره نه غم کاری خورد
  • نه دلش را تاب ماند در نیاز ** نه تنش را قوت روزه و نماز
  • همچو موشی پیش گربه لا شود ** همچو بره پیش گرگ از جا رود
  • اندر او نه حیله ماند نه روش ** پس کنم ناگفته تان من پرورش‏ 1915
  • همچو بو بکر ربابی تن زنم ** دست چون داود در آهن زنم‏
  • تا محال از دست من حالی شود ** مرغ پر برکنده را بالی شود
  • چون ید الله فوق أیدیهم بود ** دست ما را دست خود فرمود احد
  • پس مرا دست دراز آمد یقین ** بر گذشته ز آسمان هفتمین‏
  • دست من بنمود بر گردون هنر ** مقریا بر خوان که انشق القمر 1920
  • این صفت هم بهر ضعف عقلهاست ** با ضعیفان شرح قدرت کی رواست‏
  • خود بدانی چون بر آری سر ز خواب ** ختم شد و الله أعلم بالصواب‏
  • مر ترا نه قوت خوردن بدی ** نه ره و پروای قی کردن بدی‏
  • می‏شنیدم فحش و خر می‏راندم ** رب یسر زیر لب می‏خواندم‏
  • از سبب گفتن مرا دستور نه ** ترک تو گفتن مرا مقدور نه‏ 1925
  • هر زمان می‏گفتم از درد درون ** اهد قومی إنهم لا یعلمون‏