English    Türkçe    فارسی   

2
2116-2140

  • بلبلان را جای می‏زیبد چمن ** مر جعل را در چمین خوشتر وطن‏
  • حق مرا چون از پلیدی پاک داشت ** چون سزد بر من پلیدی را گماشت‏
  • یک رگم ز ایشان بد و آن را برید ** در من آن بد رگ کجا خواهد رسید
  • یک نشان آدم آن بود از ازل ** که ملایک سر نهندش از محل‏
  • یک نشان دیگر آن که آن بلیس ** ننهدش سر که منم شاه و رئیس‏ 2120
  • پس اگر ابلیس هم ساجد شدی ** او نبودی آدم او غیری بدی‏
  • هم سجود هر ملک میزان اوست ** هم جحود آن عدو برهان اوست‏
  • هم گواه اوست اقرار ملک ** هم گواه اوست کفران سگک‏
  • تتمه اعتماد آن مغرور بر تملق خرس‏
  • شخص خفت و خرس می‏راندش مگس ** وز ستیز آمد مگس زو باز پس‏
  • چند بارش راند از روی جوان ** آن مگس زو باز می‏آمد دوان‏ 2125
  • خشمگین شد با مگس خرس و برفت ** بر گرفت از کوه سنگی سخت زفت‏
  • سنگ آورد و مگس را دید باز ** بر رخ خفته گرفته جای ساز
  • بر گرفت آن آسیا سنگ و بزد ** بر مگس تا آن مگس واپس خزد
  • سنگ روی خفته را خشخاش کرد ** این مثل بر جمله عالم فاش کرد
  • مهر ابله مهر خرس آمد یقین ** کین او مهر است و مهر اوست کین‏ 2130
  • عهد او سست است و ویران و ضعیف ** گفت او زفت و وفای او نحیف‏
  • گر خورد سوگند هم باور مکن ** بشکند سوگند، مرد کژ سخن‏
  • چون که بی‏سوگند گفتش بد دروغ ** تو میفت از مکر و سوگندش به دوغ‏
  • نفس او میر است و عقل او اسیر ** صد هزاران مصحفش خود خورده‏گیر
  • چون که بی‏سوگند پیمان بشکند ** گر خورد سوگند هم آن بشکند 2135
  • ز آن که نفس آشفته‏تر گردد از آن ** که کنی بندش به سوگند گران‏
  • چون اسیری بند بر حاکم نهد ** حاکم آن را بر درد بیرون جهد
  • بر سرش کوبد ز خشم آن بند را ** می‏زند بر روی او سوگند را
  • تو ز اوفوا بالعقودش دست شو ** احفظوا أیمانکم با او مگو
  • و آن که حق را ساخت در پیمان سند ** تن کند چون تار و گرد او تند 2140
  • رفتن مصطفی علیه السلام به عیادت صحابی و بیان فایده عیادت‏