English    Türkçe    فارسی   

2
2589-2613

  • تا چنان گردد که می‏خواهد دلش ** آن دل کور بد بی‏حاصلش‏
  • گر چنان گشتی که استا خواستی ** خویش را و خویش را آراستی‏ 2590
  • هر که از استا گریزد در جهان ** او ز دولت می‏گریزد این بدان‏
  • پیشه‏ای آموختی در کسب تن ** چنگ اندر پیشه‏ی دینی بزن‏
  • در جهان پوشیده گشتی و غنی ** چون برون آیی از اینجا چون کنی‏
  • پیشه‏ای آموز کاندر آخرت ** اندر آید دخل کسب مغفرت‏
  • آن جهان شهری است پر بازار و کسب ** تا نپنداری که کسب اینجاست حسب‏ 2595
  • حق تعالی گفت کاین کسب جهان ** پیش آن کسب است لعب کودکان‏
  • همچو آن طفلی که بر طفلی تند ** شکل صحبت کن مساسی می‏کند
  • کودکان سازند در بازی دکان ** سود نبود جز که تعبیر زبان‏
  • شب شود در خانه آید گرسنه ** کودکان رفته بمانده یک تنه‏
  • این جهان بازی‏گه است و مرگ شب ** باز گردی کیسه خالی پر تعب‏ 2600
  • کسب دین عشق است و جذب اندرون ** قابلیت نور حق دان ای حرون‏
  • کسب فانی خواهدت این نفس خس ** چند کسب خس کنی بگذار بس‏
  • نفس خس گر جویدت کسب شریف ** حیله و مکری بود آن را ردیف‏
  • بیدار کردن ابلیس معاویه را که خیز وقت نماز است‏
  • در خبر آمد که آن معاویه ** خفته بد در قصر در یک زاویه‏
  • قصر را از اندرون در بسته بود ** کز زیارتهای مردم خسته بود 2605
  • ناگهان مردی و را بیدار کرد ** چشم چون بگشاد پنهان گشت مرد
  • گفت اندر قصر کس را ره نبود ** کیست کاین گستاخی و جرات نمود
  • گرد برگشت و طلب کرد آن زمان ** تا بیابد ز آن نهان گشته نشان‏
  • از پس در مدبری را دید کاو ** در در و پرده نهان می‏کرد رو
  • گفت هی تو کیستی نام تو چیست ** گفت نامم فاش ابلیس شقی است‏ 2610
  • گفت بیدارم چرا کردی به جد ** راست گو با من مگو بر عکس و ضد
  • از خر افکندن ابلیس معاویه را و رو پوش و بهانه کردن و جواب گفتن معاویه او را
  • گفت هنگام نماز آخر رسید ** سوی مسجد زود می‏باید دوید
  • عجلوا الطاعات قبل الفوت گفت ** مصطفی چون در معنی می‏بسفت‏