English    Türkçe    فارسی   

2
2608-2632

  • گرد برگشت و طلب کرد آن زمان ** تا بیابد ز آن نهان گشته نشان‏
  • از پس در مدبری را دید کاو ** در در و پرده نهان می‏کرد رو
  • گفت هی تو کیستی نام تو چیست ** گفت نامم فاش ابلیس شقی است‏ 2610
  • گفت بیدارم چرا کردی به جد ** راست گو با من مگو بر عکس و ضد
  • از خر افکندن ابلیس معاویه را و رو پوش و بهانه کردن و جواب گفتن معاویه او را
  • گفت هنگام نماز آخر رسید ** سوی مسجد زود می‏باید دوید
  • عجلوا الطاعات قبل الفوت گفت ** مصطفی چون در معنی می‏بسفت‏
  • گفت نی نی این غرض نبود ترا ** که به خیری رهنما باشی مرا
  • دزد آید از نهان در مسکنم ** گویدم که پاسبانی می‏کنم‏ 2615
  • من کجا باور کنم آن دزد را ** دزد کی داند ثواب و مزد را
  • باز جواب گفتن ابلیس معاویه را
  • گفت ما اول فرشته بوده‏ایم ** راه طاعت را به جان پیموده‏ایم‏
  • سالکان راه را محرم بدیم ** ساکنان عرش را هم دم بدیم‏
  • پیشه‏ی اول کجا از دل رود ** مهر اول کی ز دل بیرون شود
  • در سفر گر روم بینی یا ختن ** از دل تو کی رود حب الوطن‏ 2620
  • ما هم از مستان این می بوده‏ایم ** عاشقان درگه وی بوده‏ایم‏
  • ناف ما بر مهر او ببریده‏اند ** عشق او در جان ما کاریده‏اند
  • روز نیکو دیده‏ایم از روزگار ** آب رحمت خورده‏ایم اندر بهار
  • نه که ما را دست فضلش کاشته ست ** از عدم ما را نه او برداشته ست‏
  • ای بسا کز وی نوازش دیده‏ایم ** در گلستان رضا گردیده‏ایم‏ 2625
  • بر سر ما دست رحمت می‏نهاد ** چشمه‏های لطف از ما می‏گشاد
  • وقت طفلی‏ام که بودم شیر جو ** گاهوارم را که جنبانید او
  • از که خوردم شیر غیر شیر او ** کی مرا پرورد جز تدبیر او
  • خوی کان با شیر رفت اندر وجود ** کی توان آن را ز مردم واگشود
  • گر عتابی کرد دریای کرم ** بسته کی گردند درهای کرم‏ 2630
  • اصل نقدش داد و لطف و بخشش است ** قهر بر وی چون غباری از غش است‏
  • از برای لطف عالم را بساخت ** ذره‏ها را آفتاب او نواخت‏