English    Türkçe    فارسی   

2
3185-3209

  • رحمتش آمد بر حکیم و عزم کرد ** کش بر اشتر بر نشاند نیک مرد 3185
  • باز گفتش ای حکیم خوش سخن ** شمه‏ای از حال خود هم شرح کن‏
  • این چنین عقل و کفایت که تراست ** تو وزیری یا شهی بر گوی راست‏
  • گفت این هر دو نیم از عامه‏ام ** بنگر اندر حال و اندر جامه‏ام‏
  • گفت اشتر چند داری چند گاو ** گفت نه این و نه آن ما را مکاو
  • گفت رختت چیست باری در دکان ** گفت ما را کو دکان و کو مکان‏ 3190
  • گفت پس از نقد پرسم نقد چند ** که تویی تنها رو و محبوب پند
  • کیمیای مس عالم با تو است ** عقل و دانش را گهر تو بر تو است‏
  • گفت و الله نیست یا وجه العرب ** در همه ملکم وجوه قوت شب‏
  • پا برهنه تن برهنه می‏دوم ** هر که نانی می‏دهد آن جا روم‏
  • مر مرا زین حکمت و فضل و هنر ** نیست حاصل جز خیال و درد سر 3195
  • پس عرب گفتش که شو دور از برم ** تا نبارد شومی تو بر سرم‏
  • دور بر آن حکمت شومت ز من ** نطق تو شرم است بر اهل زمن‏
  • یا تو آن سو رو من این سو می‏دوم ** ور ترا ره پیش من واپس روم‏
  • یک جوالم گندم و دیگر ز ریگ ** به بود زین حیله‏های مرده‏ریگ‏
  • احمقی‏ام بس مبارک احمقی است ** که دلم با برگ و جانم متقی است‏ 3200
  • گر تو خواهی کت شقاوت کم شود ** جهد کن تا از تو حکمت کم شود
  • حکمتی کز طبع زاید وز خیال ** حکمتی بی‏فیض نور ذو الجلال‏
  • حکمت دنیا فزاید ظن و شک ** حکمت دینی برد فوق فلک‏
  • زوبعان زیرک آخر زمان ** بر فزوده خویش بر پیشینیان‏
  • حیله آموزان جگرها سوخته ** فعل‏ها و مکرها آموخته‏ 3205
  • صبر و ایثار و سخای نفس و جود ** باد داده کان بود اکسیر سود
  • فکر آن باشد که بگشاید رهی ** راه آن باشد که پیش آید شهی‏
  • شاه آن باشد که از خود شه بود ** نه به مخزنها و لشکر شه شود
  • تا بماند شاهی او سرمدی ** همچو عز ملک دین احمدی‏
  • کرامات ابراهیم ادهم بر لب دریا