English    Türkçe    فارسی   

2
3364-3388

  • آن یکی می‏گفت در عهد شعیب ** که خدا از من بسی دیده ست عیب‏
  • چند دید از من گناه و جرمها ** و ز کرم یزدان نمی‏گیرد مرا 3365
  • حق تعالی گفت در گوش شعیب ** در جواب او فصیح از راه غیب‏
  • که بگفتی چند کردم من گناه ** و ز کرم نگرفت در جرمم اله‏
  • عکس می‏گویی و مقلوب ای سفیه ** ای رها کرده ره و بگرفته تیه‏
  • چند چندت گیرم و تو بی‏خبر ** در سلاسل مانده‏ای پا تا به سر
  • زنگ تو بر تویت ای دیگ سیاه ** کرد سیمای درونت را تباه‏ 3370
  • بر دلت زنگار بر زنگارها ** جمع شد تا کور شد ز اسرارها
  • گر زند آن دود بر دیگ نوی ** آن اثر بنماید ار باشد جوی‏
  • ز انکه هر چیزی به ضد پیدا شود ** بر سپیدی آن سیه رسوا شود
  • چون سیه شد دیگ پس تاثیر دود ** بعد از این بروی که بیند زود زود
  • مرد آهنگر که او زنگی بود ** دود را با روش هم رنگی بود 3375
  • مرد رومی کاو کند آهنگری ** رویش ابلق گردد از دود آوری‏
  • پس بداند زود تاثیر گناه ** تا بنالد زود گوید ای اله‏
  • چون کند اصرار و بد پیشه کند ** خاک اندر چشم اندیشه کند
  • توبه نندیشد دگر شیرین شود ** بر دلش آن جرم تا بی‏دین شود
  • آن پشیمانی و یا رب رفت از او ** شست بر آیینه زنگ پنج تو 3380
  • آهنش را زنگها خوردن گرفت ** گوهرش را زنگ کم کردن گرفت‏
  • چون نویسی کاغذ اسپید بر ** آن نبشته خوانده آید در نظر
  • چون نویسی بر سر بنوشته خط ** فهم ناید خواندنش گردد غلط
  • کان سیاهی بر سیاهی اوفتاد ** هر دو خط شد کور و معنیی نداد
  • ور سوم باره نویسی بر سرش ** پس سیه کردی چو جان کافرش‏ 3385
  • پس چه چاره جز پناه چاره‏گر ** ناامیدی مس و اکسیرش نظر
  • ناامیدیها به پیش او نهید ** تا ز درد بی‏دوا بیرون جهید
  • چون شعیب این نکته‏ها با او بگفت ** ز آن دم جان در دل او گل شکفت‏