English    Türkçe    فارسی   

3
1142-1166

  • وقت محنت گشته‌ای الله گو ** چونک محنت رفت گویی راه کو
  • این از آن آمد که حق را بی گمان ** هر که بشناسد بود دایم بر آن
  • وانک در عقل و گمان هستش حجاب ** گاه پوشیدست و گه بدریده جیب
  • عقل جزوی گاه چیره گه نگون ** عقل کلی آمن از ریب المنون 1145
  • عقل بفروش و هنر حیرت بخر ** رو به خواری نه بخارا ای پسر
  • ما چه خود را در سخن آغشته‌ایم ** کز حکایت ما حکایت گشته‌ایم
  • من عدم و افسانه گردم در حنین ** تا تقلب یابم اندر ساجدین
  • این حکایت نیست پیش مرد کار ** وصف حالست و حضور یار غار
  • آن اساطیر اولین که گفت عاق ** حرف قرآن را بد آثار نفاق 1150
  • لامکانی که درو نور خداست ** ماضی و مستقبل و حال از کجاست
  • ماضی و مستقبلش نسبت به تست ** هر دو یک چیزند پنداری که دوست
  • یک تنی او را پدر ما را پسر ** بام زیر زید و بر عمرو آن زبر
  • نسبت زیر و زبر شد زان دو کس ** سقف سوی خویش یک چیزست بس
  • نیست مثل آن مثالست این سخن ** قاصر از معنی نو حرف کهن 1155
  • چون لب جو نیست مشکا لب ببند ** بی لب و ساحل بدست این بحر قند
  • فرستادن فرعون به مداین در طلب ساحران
  • چونک موسی بازگشت و او بماند ** اهل رای و مشورت را پیش خواند
  • آنچنان دیدند کز اطراف مصر ** جمع آردشان شه و صراف مصر
  • او بسی مردم فرستاد آن زمان ** هر نواحی بهر جمع جادوان
  • هر طرف که ساحری بد نامدار ** کرد پران سوی او ده پیک کار 1160
  • دو جوان بودند ساحر مشتهر ** سحر ایشان در دل مه مستمر
  • شیر دوشیده ز مه فاش آشکار ** در سفرها رفته بر خمی سوار
  • شکل کرباسی نموده ماهتاب ** آن بپیموده فروشیده شتاب
  • سیم برده مشتری آگه شده ** دست از حسرت به رخها بر زده
  • صد هزاران همچنین در جادوی ** بوده منشی و نبوده چون روی 1165
  • چون بدیشان آمد آن پیغام شاه ** کز شما شاهست اکنون چاره‌خواه