English    Türkçe    فارسی   

3
136-160

  • از برون بر ظاهرش نقش و نگار ** وز درون ز اندیشه‌ها او زار زار
  • و آن یکی بینی در آن دلق کهن ** چون نبات اندیشه و شکر سخن
  • بازگشتن به حکایت پیل
  • گفت ناصح بشنوید این پند من ** تا دل و جانتان نگردد ممتحن
  • با گیاه و برگها قانع شوید ** در شکار پیل‌بچگان کم روید
  • من برون کردم ز گردن وام نصح ** جز سعادت کی بود انجام نصح 140
  • من به تبلیغ رسالت آمدم ** تا رهانم مر شما را از ندم
  • هین مبادا که طمع رهتان زند ** طمع برگ از بیخهاتان بر کند
  • این بگفت و خیربادی کرد و رفت ** گشت قحط و جوعشان در راه زفت
  • ناگهان دیدند سوی جاده‌ای ** پور پیلی فربهی نو زاده‌ای
  • اندر افتادند چون گرگان مست ** پاک خوردندش فرو شستند دست 145
  • آن یکی همره نخورد و پند داد ** که حدیث آن فقیرش بود یاد
  • از کبابش مانع آمد آن سخن ** بخت نو بخشد ترا عقل کهن
  • پس بیفتادند و خفتند آن همه ** وان گرسنه چون شبان اندر رمه
  • دید پیلی سهمناکی می‌رسید ** اولا آمد سوی حارس دوید
  • بوی می‌کرد آن دهانش را سه بار ** هیچ بویی زو نیامد ناگوار 150
  • چند باری گرد او گشت و برفت ** مر ورا نازرد آن شه‌پیل زفت
  • مر لب هر خفته‌ای را بوی کرد ** بوی می‌آمد ورا زان خفته مرد
  • از کباب پیل‌زاده خورده بود ** بر درانید و بکشتش پیل زود
  • در زمان او یک بیک را زان گروه ** می‌درانید و نبودش زان شکوه
  • بر هوا انداخت هر یک را گزاف ** تا همی‌زد بر زمین می‌شد شکاف 155
  • ای خورنده‌ی خون خلق از راه برد ** تا نه آرد خون ایشانت نبرد
  • مال ایشان خون ایشان دان یقین ** زانک مال از زور آید در یمین
  • مادر آن پیل‌بچگان کین کشد ** پیل بچه‌خواره را کیفر کشد
  • پیل‌بچه می‌خوری ای پاره‌خوار ** هم بر آرد خصم پیل از تو دمار
  • بوی رسوا کرد مکر اندیش را ** پیل داند بوی طفل خویش را 160