English    Türkçe    فارسی   

3
1437-1461

  • منگر اندر نقش زشت و خوب خویش ** بنگر اندر عشق و در مطلوب خویش
  • منگر آنک تو حقیری یا ضعیف ** بنگر اندر همت خود ای شریف
  • تو به هر حالی که باشی می‌طلب ** آب می‌جو دایما ای خشک‌لب
  • کان لب خشکت گواهی می‌دهد ** کو بخر بر سر منبع رسد 1440
  • خشکی لب هست پیغامی ز آب ** که بمات آرد یقین این اضطراب
  • کین طلب‌کاری مبارک جنبشیست ** این طلب در راه حق مانع کشیست
  • این طلب مفتاح مطلوبات تست ** این سپاه و نصرت رایات تست
  • این طلب همچون خروسی در صیاح ** می‌زند نعره که می‌آید صباح
  • گرچه آلت نیستت تو می‌طلب ** نیست آلت حاجت اندر راه رب 1445
  • هر که را بینی طلب‌کار ای پسر ** یار او شو پیش او انداز سر
  • کز جوار طالبان طالب شوی ** وز ظلال غالبان غالب شوی
  • گر یکی موری سلیمانی بجست ** منگر اندر جستن او سست سست
  • هرچه داری تو ز مال و پیشه‌ای ** نه طلب بود اول و اندیشه‌ای
  • حکایت آن شخص کی در عهد داود شب و روز دعا می‌کرد کی مرا روزی حلال ده بی رنج
  • آن یکی در عهد داوود نبی ** نزد هر دانا و پیش هر غبی 1450
  • این دعا می‌کرد دایم کای خدا ** ثروتی بی رنج روزی کن مرا
  • چون مرا تو آفریدی کاهلی ** زخم‌خواری سست‌جنبی منبلی
  • بر خران پشت‌ریش بی‌مراد ** بار اسپان و استران نتوان نهاد
  • کاهلم چون آفریدی ای ملی ** روزیم ده هم ز راه کاهلی
  • کاهلم من سایه‌ی خسپم در وجود ** خفتم اندر سایه‌ی این فضل و جود 1455
  • کاهلان و سایه‌خسپان را مگر ** روزیی بنوشته‌ای نوعی دگر
  • هر که را پایست جوید روزیی ** هر که را پا نیست کن دلسوزیی
  • رزق را می‌ران به سوی آن حزین ** ابر را باران به سوی هر زمین
  • چون زمین را پا نباشد جود تو ** ابر را راند به سوی او دوتو
  • طفل را چون پا نباشد مادرش ** آید و ریزد وظیفه بر سرش 1460
  • روزیی خواهم بناگه بی تعب ** که ندارم من ز کوشش جز طلب