English    Türkçe    فارسی   

3
1618-1642

  • هر کسی را بهر کاری ساختند ** میل آن را در دلش انداختند
  • دست و پا بی میل جنبان کی شود ** خار وخس بی آب و بادی کی رود
  • گر ببینی میل خود سوی سما ** پر دولت بر گشا همچون هما 1620
  • ور ببینی میل خود سوی زمین ** نوحه می‌کن هیچ منشین از حنین
  • عاقلان خود نوحه‌ها پیشین کنند ** جاهلان آخر بسر بر می‌زنند
  • ز ابتدای کار آخر را ببین ** تا نباشی تو پشیمان یوم دین
  • دیدن زرگر عاقبت کار را و سخن بر وفق عاقبت گفتن با مستعیر ترازو
  • آن یکی آمد به پیش زرگری ** که ترازو ده که بر سنجم زری
  • گفت خواجه رو مرا غربال نیست ** گفت میزان ده برین تسخر مه‌ایست 1625
  • گفت جاروبی ندارم در دکان ** گفت بس بس این مضاحک رابمان
  • من ترازویی که می‌خواهم بده ** خویشتن را کر مکن هر سو مجه
  • گفت بشنیدم سخن کر نیستم ** تا نپنداری که بی معنیستم
  • این شنیدم لیک پیری مرتعش ** دست لرزان جسم تو نا منتعش
  • وان زر تو هم قراضه‌ی خرد مرد ** دست لرزد پس بریزد زر خرد 1630
  • پس بگویی خواجه جاروبی بیار ** تا بجویم زر خود را در غبار
  • چون بروبی خاک را جمع آوری ** گوییم غلبیر خواهم ای جری
  • من ز اول دیدم آخر را تمام ** جای دیگر رو ازینجا والسلام
  • بقیه‌ی قصه‌ی آن زاهد کوهی کی نذر کرده بود کی میوه‌ی کوهی از درخت باز نکنم و درخت نفشانم و کسی را نگویم صریح و کنایت کی بیفشان آن خورم کی باد افکنده باشد از درخت
  • اندر آن که بود اشجار و ثمار ** بس مرودی کوهی آنجا بی‌شمار
  • گفت آن درویش یا رب با تو من ** عهد کردم زین نچینم در زمن 1635
  • جز از آن میوه که باد انداختش ** من نچینم از درخت منتعش
  • مدتی بر نذر خود بودش وفا ** تا در آمد امتحانات قضا
  • زین سبب فرمود استثنا کنید ** گر خدا خواهد به پیمان بر زنید
  • هر زمان دل را دگر میلی دهم ** هرنفس بر دل دگر داغی نهم
  • کل اصباح لنا شان جدید ** کل شیء عن مرادی لا یحید 1640
  • در حدیث آمد که دل همچون پریست ** در بیابانی اسیر صرصریست
  • باد پر را هر طرف راند گزاف ** گه چپ و گه راست با صد اختلاف