English    Türkçe    فارسی   

3
1691-1715

  • قسم من بود این ترا کردم حلال ** تو ندانستی ترا نبود وبال
  • و آنک او دانست او فرمان‌رواست ** با خدا سامان پیچیدن کجاست
  • ای بسا مرغی پریده دانه‌جو ** که بریده حلق او هم حلق او
  • ای بسا مرغی ز معده وز مغص ** بر کنار بام محبوس قفص
  • ای بسا ماهی در آب دوردست ** گشته از حرص گلو ماخوذ شست 1695
  • ای بسا مستور در پرده بده ** شومی فرج و گلو رسوا شده
  • ای بسا قاضی حبر نیک‌خو ** از گلو و رشوتی او زردرو
  • بلک در هاروت و ماروت آن شراب ** از عروج چرخشان شد سد باب
  • با یزید از بهر این کرد احتراز ** دید در خود کاهلی اندر نماز
  • از سبب اندیشه کرد آن ذو لباب ** دید علت خوردن بسیار از آب 1700
  • گفت تا سالی نخواهم خورد آب ** آنچنان کرد و خدایش داد تاب
  • این کمینه جهد او بد بهر دین ** گشت او سلطان و قطب العارفین
  • چون بریده شد برای حلق دست ** مرد زاهد را در شکوی ببست
  • شیخ اقطع گشت نامش پیش خلق ** کرد معروفش بدین آفات حلق
  • کرامات شیخ اقطع و زنبیل بافتن او بدو دست
  • در عریش او را یکی زایر بیافت ** کو بهر دو دست می زنبیل بافت 1705
  • گفت او را ای عدو جان خویش ** در عریشم آمده سر کرده پیش
  • این چراکردی شتاب اندر سباق ** گفت از افراط مهر و اشتیاق
  • پس تبسم کرد و گفت اکنون بیا ** لیک مخفی دار این را ای کیا
  • تا نمیرم من مگو این با کسی ** نه قرینی نه حبیبی نه خسی
  • بعد از آن قومی دگر از روزنش ** مطلع گشتند بر بافیدنش 1710
  • گفت حکمت را تو دانی کردگار ** من کنم پنهان تو کردی آشکار
  • آمد الهامش که یکچندی بدند ** که درین غم بر تو منکر می‌شدند
  • که مگر سالوس بود او در طریق ** که خدا رسواش کرد اندر فریق
  • من نخواهم کان رمه کافر شوند ** در ضلالت در گمان بد روند
  • این کرامت را بکردیم آشکار ** که دهیمت دست اندر وقت کار 1715