English    Türkçe    فارسی   

3
1730-1754

  • این جهان را که بصورت قایمست ** گفت پیغامبر که حلم نایمست 1730
  • از ره تقلید تو کردی قبول ** سالکان این دیده پیدا بی رسول
  • روز در خوابی مگو کین خواب نیست ** سایه فرعست اصل جز مهتاب نیست
  • خواب و بیداریت آن دان ای عضد ** که ببیند خفته کو در خواب شد
  • او گمان برده که این دم خفته‌ام ** بی‌خبر زان کوست درخواب دوم
  • هاون گردون اگر صد بارشان ** خرد کوبد اندرین گلزارشان 1735
  • اصل این ترکیب را چون دیده‌اند ** از فروع وهم کم ترسیده‌اند
  • سایه‌ی خود را ز خود دانسته‌اند ** چابک و چست و گش و بر جسته‌اند
  • کوزه‌گر گر کوزه‌ای را بشکند ** چون بخواهد باز خود قایم کند
  • کور را هر گام باشد ترس چاه ** با هزاران ترس می‌آید براه
  • مرد بینا دید عرض راه را ** پس بداند او مغاک و چاه را 1740
  • پا و زانواش نلرزد هر دمی ** رو ترش کی دارد او از هر غمی
  • خیز فرعونا که ما آن نیستیم ** که بهر بانگی و غولی بیستیم
  • خرقه‌ی ما را بدر دوزنده هست ** ورنه ما را خود برهنه‌تر به است
  • بی لباس این خوب را اندر کنار ** خوش در آریم ای عدو نابکار
  • خوشتر از تجرید از تن وز مزاج ** نیست ای فرعون بی الهام گیج 1745
  • حکایت استر پیش شتر کی من بسیار در رو می‌افتم و تو نمی‌افتی الا به نادر
  • گفت استر با شتر کای خوش رفیق ** در فراز و شیب و در راه دقیق
  • تو نه آیی در سر و خوش می‌روی ** من همی‌آیم بسر در چون غوی
  • من همی‌افتم برو در هر دمی ** خواه در خشکی و خواه اندر نمی
  • این سبب را باز گو با من که چیست ** تا بدانم من که چون باید بزیست
  • گفت چشم من ز تو روشن‌ترست ** بعد از آن هم از بلندی ناظرست 1750
  • چون برآیم بر سرکوه بلند ** آخر عقبه ببینم هوشمند
  • پس همه پستی و بالایی راه ** دیده‌ام را وا نماید هم اله
  • هر قدم من از سر بینش نهم ** از عثار و اوفتادن وا رهم
  • تو ببینی پیش خود یک دو سه گام ** دانه بینی و نبینی رنج دام