English    Türkçe    فارسی   

3
196-220

  • حیله‌ها و چاره‌جوییهای تو ** جذب ما بود و گشاد این پای تو
  • ترس و عشق تو کمند لطف ماست ** زیر هر یا رب تو لبیکهاست
  • جان جاهل زین دعا جز دور نیست ** زانک یا رب گفتنش دستور نیست
  • بر دهان و بر دلش قفلست و بند ** تا ننالد با خدا وقت گزند
  • داد مر فرعون را صد ملک و مال ** تا بکرد او دعوی عز و جلال 200
  • در همه عمرش ندید او درد سر ** تا ننالد سوی حق آن بدگهر
  • داد او را جمله ملک این جهان ** حق ندادش درد و رنج و اندهان
  • درد آمد بهتر از ملک جهان ** تا بخوانی مر خدا را در نهان
  • خواندن بی درد از افسردگیست ** خواندن با درد از دل‌بردگیست
  • آن کشیدن زیر لب آواز را ** یاد کردن مبدا و آغاز را 205
  • آن شده آواز صافی و حزین ** ای خدا وی مستغاث و ای معین
  • ناله‌ی سگ در رهش بی جذبه نیست ** زانک هر راغب اسیر ره‌زنیست
  • چون سگ کهفی که از مردار رست ** بر سر خوان شهنشاهان نشست
  • تا قیامت می‌خورد او پیش غار ** آب رحمت عارفانه بی تغار
  • ای بسا سگ‌پوست کو را نام نیست ** لیک اندر پرده بی آن جام نیست 210
  • جان بده از بهر این جام ای پسر ** بی جهاد و صبر کی باشد ظفر
  • صبر کردن بهر این نبود حرج ** صبر کن کالصبر مفتاح الفرج
  • زین کمین بی صبر و حزمی کس نرست ** حزم را خود صبر آمد پا و دست
  • حزم کن از خورد کین زهرین گیاست ** حزم کردن زور و نور انبیاست
  • کاه باشد کو به هر بادی جهد ** کوه کی مر باد را وزنی نهد 215
  • هر طرف غولی همی‌خواند ترا ** کای برادر راه خواهی هین بیا
  • ره نمایم همرهت باشم رفیق ** من قلاووزم درین راه دقیق
  • نه قلاوزست و نه ره داند او ** یوسفا کم رو سوی آن گرگ‌خو
  • حزم این باشد که نفریبد ترا ** چرب و نوش و دامهای این سرا
  • که نه چربش دارد و نه نوش او ** سحر خواند می‌دمد در گوش او 220