English    Türkçe    فارسی   

3
2067-2091

  • دانه‌ی پرمغز با خاک دژم ** خلوتی و صحبتی کرد از کرم
  • خویشتن در خاک کلی محو کرد ** تا نماندش رنگ و بو و سرخ و زرد
  • از پس آن محو قبض او نماند ** پرگشاد و بسط شد مرکب براند
  • پیش اصل خویش چون بی‌خویش شد ** رفت صورت جلوه‌ی معنیش شد 2070
  • سر چنین کردند هین فرمان تراست ** تف دل از سر چنین کردن بخاست
  • ساعتی با آن گروه مجتبی ** چون مراقب گشتم و از خود جدا
  • هم در آن ساعت ز ساعت رست جان ** زانک ساعت پیر گرداند جوان
  • جمله تلوینها ز ساعت خاستست ** رست از تلوین که از ساعت برست
  • چون ز ساعت ساعتی بیرون شوی ** چون نماند محرم بی‌چون شوی 2075
  • ساعت از بی‌ساعتی آگاه نیست ** زانکش آن سو جز تحیر راه نیست
  • هر نفر را بر طویله خاص او ** بسته‌اند اندر جهان جست و جو
  • منتصب بر هر طویله رایضی ** جز بدستوری نیاید رافضی
  • از هوس گر از طویله بسکلد ** در طویله دیگران سر در کند
  • در زمان آخرجیان چست خوش ** گوشه‌ی افسار او گیرند و کش 2080
  • حافظان را گر نبینی ای عیار ** اختیارت را ببین بی اختیار
  • اختیاری می‌کنی و دست و پا ** بر گشادستت چرا حسبی چرا
  • روی در انکار حافظ برده‌ای ** نام تهدیدات نفسش کرده‌ای
  • پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
  • این سخن پایان ندارد تیز دو ** هین نماز آمد دقوقی پیش رو
  • ای یگانه هین دوگانه بر گزار ** تا مزین گردد از تو روزگار 2085
  • ای امام چشم‌روشن در صلا ** چشم روشن باید ایدر پیشوا
  • در شریعت هست مکروه ای کیا ** در امامت پیش کردن کور را
  • گرچه حافظ باشد و چست و فقیه ** چشم‌روشن به وگر باشد سفیه
  • کور را پرهیز نبود از قذر ** چشم باشد اصل پرهیز و حذر
  • او پلیدی را نبیند در عبور ** هیچ مومن را مبادا چشم کور 2090
  • کور ظاهر در نجاسه‌ی ظاهرست ** کور باطن در نجاسات سرست