English    Türkçe    فارسی   

3
2110-2134

  • ای ضیاء الحق حسام الدین راد ** که فلک و ارکان چو تو شاهی نزاد 2110
  • تو بنادر آمدی در جان و دل ** ای دل و جان از قدوم تو خجل
  • چند کردم مدح قوم ما مضی ** قصد من زانها تو بودی ز اقتضا
  • خانه‌ی خود را شناسد خود دعا ** تو بنام هر که خواهی کن ثنا
  • بهر کتمان مدیح از نا محل ** حق نهادست این حکایات و مثل
  • گر چه آن مدح از تو هم آمد خجل ** لیک بپذیرد خدا جهد المقل 2115
  • حق پذیرد کسره‌ای دارد معاف ** کز دو دیده‌ی کور دو قطره کفاف
  • مرغ و ماهی داند آن ابهام را ** که ستودم مجمل این خوش‌نام را
  • تا برو آه حسودان کم وزد ** تا خیالش را به دندان کم گزد
  • خود خیالش را کجا یابد حسود ** در وثاق موش طوطی کی غنود
  • آن خیال او بود از احتیال ** موی ابروی ویست آن نه هلال 2120
  • مدح تو گویم برون از پنج و هفت ** بر نویس اکنون دقوقی پیش رفت
  • پیش رفتن دقوقی به امامت آن قوم
  • در تحیات و سلام الصالحین ** مدح جمله‌ی انبیا آمد عجین
  • مدحها شد جملگی آمیخته ** کوزه‌ها در یک لگن در ریخته
  • زانک خود ممدوح جز یک بیش نیست ** کیشها زین روی جز یک کیش نیست
  • دان که هر مدحی بنور حق رود ** بر صور و اشخاص عاریت بود 2125
  • مدحها جز مستحق را کی کنند ** لیک بر پنداشت گم‌ره می‌شوند
  • همچو نوری تافته بر حایطی ** حایط آن انوار را چون رابطی
  • لاجرم چون سایه سوی اصل راند ** ضال مه گم کرد و ز استایش بماند
  • یا ز چاهی عکس ماهی وا نمود ** سر بچه در کرد و آن را می‌ستود
  • در حقیقت مادح ماهست او ** گرچه جهل او بعکسش کرد رو 2130
  • مدح او مه‌راست نه آن عکس را ** کفر شد آن چون غلط شد ماجرا
  • کز شقاوت گشت گم‌ره آن دلیر ** مه به بالا بود و او پنداشت زیر
  • زین بتان خلقان پریشان می‌شوند ** شهوت رانده پشیمان می‌شوند
  • زآنک شهوت با خیالی رانده است ** وز حقیقت دورتر وا مانده است