English    Türkçe    فارسی   

3
2280-2304

  • پیر عقل آمد نه آن موی سپید ** مو نمی‌گنجد درین بخت و امید 2280
  • انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پرده‌ی غیب و حیران شدن دقوقی کی در هوا رفتند یا در زمین
  • چون رهید آن کشتی و آمد بکام ** شد نماز آن جماعت هم تمام
  • فجفجی افتادشان با همدگر ** کین فضولی کیست از ما ای پدر
  • هر یکی با آن دگر گفتند سر ** از پس پشت دقوقی مستتر
  • گفت هر یک من نکردستم کنون ** این دعا نه از برون نه از درون
  • گفت مانا این امام ما ز درد ** بوالفضولانه مناجاتی بکرد 2285
  • گفت آن دیگر که ای یار یقین ** مر مرا هم می‌نماید این چنین
  • او فضولی بوده است از انقباض ** کرد بر مختار مطلق اعتراض
  • چون نگه کردم سپس تا بنگرم ** که چه می‌گویند آن اهل کرم
  • یک ازیشان را ندیدم در مقام ** رفته بودند از مقام خود تمام
  • نه به چپ نه راست نه بالا نه زیر ** چشم تیز من نشد بر قوم چیر 2290
  • درها بودند گویی آب گشت ** نه نشان پا و نه گردی بدشت
  • در قباب حق شدند آن دم همه ** در کدامین روضه رفتند آن رمه
  • درتحیر ماندم کین قوم را ** چون بپوشانید حق بر چشم ما
  • آنچنان پنهان شدند از چشم او ** مثل غوطه‌ی ماهیان در آب جو
  • سالها درحسرت ایشان بماند ** عمرها در شوق ایشان اشک راند 2295
  • تو بگویی مرد حق اندر نظر ** کی در آرد با خدا ذکر بشر
  • خر ازین می‌خسپد اینجا ای فلان ** که بشر دیدی تو ایشان را نه جان
  • کار ازین ویران شدست ای مرد خام ** که بشر دیدی مر ایشان را چو عام
  • تو همان دیدی که ابلیس لعین ** گفت من از آتشم آدم ز طین
  • چشم ابلیسانه را یک دم ببند ** چند بینی صورت آخر چند چند 2300
  • ای دقوقی با دو چشم همچو جو ** هین مبر اومید ایشان را بجو
  • هین بجو که رکن دولت جستن است ** هر گشادی در دل اندر بستن است
  • از همه کار جهان پرداخته ** کو و کو می‌گو بجان چون فاخته
  • نیک بنگر اندرین ای محتجب ** که دعا را بست حق در استجب