English    Türkçe    فارسی   

3
2307-2331

  • وز خدا می‌خواست روزی حلال ** بی شکار و رنج و کسب و انتقال
  • پیش ازین گفتیم بعضی حال او ** لیک تعویق آمد و شد پنج‌تو
  • هم بگوییمش کجا خواهد گریخت ** چون ز ابر فضل حق حکمت بریخت
  • صاحب گاوش بدید و گفت هین ** ای بظلمت گاو من گشته رهین 2310
  • هین چراکشتی بگو گاو مرا ** ابله طرار انصاف اندر آ
  • گفت من روزی ز حق می‌خواستم ** قبله را از لابه می‌آراستم
  • آن دعای کهنه‌ام شد مستجاب ** روزی من بود کشتم نک جواب
  • او ز خشم آمد گریبانش گرفت ** چند مشتی زد به رویش ناشکفت
  • رفتن هر دو خصم نزد داود علیه السلام
  • می‌کشیدش تا به داود نبی ** که بیا ای ظالم گیج غبی 2315
  • حجت بارد رها کن ای دغا ** عقل در تن آور و با خویش آ
  • این چه می‌گویی دعا چه بود مخند ** بر سر و و ریش من و خویش ای لوند
  • گفت من با حق دعاها کرده‌ام ** اندرین لابه بسی خون خورده‌ام
  • من یقین دارم دعا شد مستجاب ** سر بزن بر سنگ ای منکرخطاب
  • گفت گرد آیید هین یا مسلمین ** ژاژ بینید و فشار این مهین 2320
  • ای مسلمانان دعا مال مرا ** چون از آن او کند بهر خدا
  • گر چنین بودی همه عالم بدین ** یک دعا املاک بردندی بکین
  • گر چنین بودی گدایان ضریر ** محتشم گشته بدندی و امیر
  • روز و شب اندر دعااند و ثنا ** لابه‌گویان که تو ده‌مان ای خدا
  • تا تو ندهی هیچ کس ندهد یقین ** ای گشاینده تو بگشا بند این 2325
  • مکسب کوران بود لابه و دعا ** جز لب نانی نیابند از عطا
  • خلق گفتند این مسلمان راست‌گوست ** وین فروشنده‌ی دعاها ظلم‌جوست
  • این دعا کی باشد از اسباب ملک ** کی کشید این را شریعت خود بسلک
  • بیع و بخشش یا وصیت یا عطا ** یا ز جنس این شود ملکی ترا
  • در کدامین دفترست این شرع نو ** گاو را تو باز ده یا حبس رو 2330
  • او به سوی آسمان می‌کرد رو ** واقعه‌ی ما را نداند غیر تو