English    Türkçe    فارسی   

3
2474-2498

  • گفت ای سگ جد او را کشته‌ای ** تو غلامی خواجه زین رو گشته‌ای
  • خواجه را کشتی و بردی مال او ** کرد یزدان آشکارا حال او 2475
  • آن زنت او را کنیزک بوده است ** با همین خواجه جفا بنموده است
  • هر چه زو زایید ماده یا که نر ** ملک وارث باشد آنها سر بسر
  • تو غلامی کسب و کارت ملک اوست ** شرع جستی شرع بستان رو نکوست
  • خواجه را کشتی باستم زار زار ** هم برینجا خواجه گویان زینهار
  • کارد از اشتاب کردی زیر خاک ** از خیالی که بدیدی سهمناک 2480
  • نک سرش با کارد در زیر زمین ** باز کاوید این زمین را همچنین
  • نام این سگ هم نبشته کارد بر ** کرد با خواجه چنین مکر و ضرر
  • همچنان کردند چون بشکافتند ** در زمین آن کارد و سر را یافتند
  • ولوله در خلق افتاد آن زمان ** هر یکی زنار ببرید از میان
  • بعد از آن گفتش بیا ای دادخواه ** داد خود بستان بدان روی سیاه 2485
  • قصاص فرمودن داود علیه السلام خونی را بعد از الزام حجت برو
  • هم بدان تیغش بفرمود او قصاص ** کی کند مکرش ز علم حق خلاص
  • حلم حق گرچه مواساها کند ** لیک چون از حد بشد پیدا کند
  • خون نخسپد درفتد در هر دلی ** میل جست و جوی و کشف مشکلی
  • اقتضای داوری رب دین ** سر بر آرد از ضمیر آن و این
  • کان فلان چون شد چه شد حالش چه گشت ** همچنانک جوشد از گلزار کشت 2490
  • جوشش خون باشد آن وا جستها ** خارش دلها و بحث و ماجرا
  • چونک پیداگشت سر کار او ** معجزه داود شد فاش و دوتو
  • خلق جمله سر برهنه آمدند ** سر به سجده بر زمینها می‌زدند
  • ما همه کوران اصلی بوده‌ایم ** از تو ما صد گون عجایب دیده‌ایم
  • سنگ با تو در سخن آمد شهیر ** کز برای غزو طالوتم بگیر 2495
  • تو به سه سنگ و فلاخن آمدی ** صد هزاران مرد را بر هم زدی
  • سنگهایت صدهزاران پاره شد ** هر یکی هر خصم را خون‌خواره شد
  • آهن اندر دست تو چون موم شد ** چون زره‌سازی ترا معلوم شد