English    Türkçe    فارسی   

3
2570-2594

  • عیسی مریم به کوهی می‌گریخت ** شیرگویی خون او می‌خواست ریخت 2570
  • آن یکی در پی دوید و گفت خیر ** در پیت کس نیست چه گریزی چو طیر
  • با شتاب او آنچنان می‌تاخت جفت ** کز شتاب خود جواب او نگفت
  • یک دو میدان در پی عیسی براند ** پس بجد جد عیسی را بخواند
  • کز پی مرضات حق یک لحظه بیست ** که مرا اندر گریزت مشکلیست
  • از کی این سو می‌گریزی ای کریم ** نه پیت شیر و نه خصم و خوف و بیم 2575
  • گفت از احمق گریزانم برو ** می‌رهانم خویش را بندم مشو
  • گفت آخر آن مسیحا نه توی ** که شود کور و کر از تو مستوی
  • گفت آری گفت آن شه نیستی ** که فسون غیب را ماویستی
  • چون بخوانی آن فسون بر مرده‌ای ** برجهد چون شیر صید آورده‌ای
  • گفت آری آن منم گفتا که تو ** نه ز گل مرغان کنی ای خوب‌رو 2580
  • گفت آری گفت پس ای روح پاک ** هرچه خواهی می‌کنی از کیست باک
  • با چنین برهان که باشد در جهان ** که نباشد مر ترا از بندگان
  • گفت عیسی که به ذات پاک حق ** مبدع تن خالق جان در سبق
  • حرمت ذات و صفات پاک او ** که بود گردون گریبان‌چاک او
  • کان فسون و اسم اعظم را که من ** بر کر و بر کور خواندم شد حسن 2585
  • بر که سنگین بخواندم شد شکاف ** خرقه را بدرید بر خود تا بناف
  • برتن مرده بخواندم گشت حی ** بر سر لاشی بخواندم گشت شی
  • خواندم آن را بر دل احمق بود ** صد هزاران بار و درمانی نشد
  • سنگ خارا گشت و زان خو بر نگشت ** ریگ شد کز وی نروید هیچ کشت
  • گفت حکمت چیست کنجا اسم حق ** سود کرد اینجا نبود آن را سبق 2590
  • آن همان رنجست و این رنجی چرا ** او نشد این را و آن را شد دوا
  • گفت رنج احمقی قهر خداست ** رنج و کوری نیست قهر آن ابتلاست
  • ابتلا رنجیست کان رحم آورد ** احمقی رنجیست کان زخم آورد
  • آنچ داغ اوست مهر او کرده است ** چاره‌ای بر وی نیارد برد دست