English    Türkçe    فارسی   

3
2593-2617

  • ابتلا رنجیست کان رحم آورد ** احمقی رنجیست کان زخم آورد
  • آنچ داغ اوست مهر او کرده است ** چاره‌ای بر وی نیارد برد دست
  • ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت ** صحبت احمق بسی خونها که ریخت 2595
  • اندک اندک آب را دزدد هوا ** دین چنین دزدد هم احمق از شما
  • گرمیت را دزدد و سردی دهد ** همچو آن کو زیر کون سنگی نهد
  • آن گریز عیسی نه از بیم بود ** آمنست او آن پی تعلیم بود
  • زمهریر ار پر کند آفاق را ** چه غم آن خورشید با اشراق را
  • قصه‌ی اهل سبا و حماقت ایشان و اثر ناکردن نصیحت انبیا در احمقان
  • یادم آمد قصه‌ی اهل سبا ** کز دم احمق صباشان شد وبا 2600
  • آن سبا ماند به شهر بس کلان ** در فسانه بشنوی از کودکان
  • کودکان افسانه‌ها می‌آورند ** درج در افسانه‌شان بس سر و پند
  • هزلها گویند در افسانه‌ها ** گنج می‌جو در همه ویرانه‌ها
  • بود شهری بس عظیم و مه ولی ** قدر او قدر سکره بیش نی
  • بس عظیم و بس فراخ و بس دراز ** سخت زفت زفت اندازه‌ی پیاز 2605
  • مردم ده شهر مجموع اندرو ** لیک جمله سه تن ناشسته‌رو
  • اندرو خلق و خلایق بی‌شمار ** لیک آن جمله سه خام پخته‌خوار
  • جان ناکرده به جانان تاختن ** گر هزارانست باشد نیم تن
  • آن یکی بس دور بین و دیده‌کور ** از سلیمان کور و دیده پای مور
  • و آن دگر بس تیزگوش و سخت کر ** گنج و در وی نیست یک جو سنگ زر 2610
  • وآن دگر عور و برهنه لاشه‌باز ** لیک دامنهای جامه‌ی او دراز
  • گفت کور اینک سپاهی می‌رسند ** من همی‌بینم که چه قومند و چند
  • گفت کر آری شنودم بانگشان ** که چه می‌گویند پیدا و نهان
  • آن برهنه گفت ترسان زین منم ** که ببرند از درازی دامنم
  • کور گفت اینک به نزدیک آمدند ** خیز بگریزیم پیش از زخم و بند 2615
  • کر همی‌گوید که آری مشغله ** می‌شود نزدیکتر یاران هله
  • آن برهنه گفت آوه دامنم ** از طمع برند و من ناآمنم