English    Türkçe    فارسی   

3
2603-2627

  • هزلها گویند در افسانه‌ها ** گنج می‌جو در همه ویرانه‌ها
  • بود شهری بس عظیم و مه ولی ** قدر او قدر سکره بیش نی
  • بس عظیم و بس فراخ و بس دراز ** سخت زفت زفت اندازه‌ی پیاز 2605
  • مردم ده شهر مجموع اندرو ** لیک جمله سه تن ناشسته‌رو
  • اندرو خلق و خلایق بی‌شمار ** لیک آن جمله سه خام پخته‌خوار
  • جان ناکرده به جانان تاختن ** گر هزارانست باشد نیم تن
  • آن یکی بس دور بین و دیده‌کور ** از سلیمان کور و دیده پای مور
  • و آن دگر بس تیزگوش و سخت کر ** گنج و در وی نیست یک جو سنگ زر 2610
  • وآن دگر عور و برهنه لاشه‌باز ** لیک دامنهای جامه‌ی او دراز
  • گفت کور اینک سپاهی می‌رسند ** من همی‌بینم که چه قومند و چند
  • گفت کر آری شنودم بانگشان ** که چه می‌گویند پیدا و نهان
  • آن برهنه گفت ترسان زین منم ** که ببرند از درازی دامنم
  • کور گفت اینک به نزدیک آمدند ** خیز بگریزیم پیش از زخم و بند 2615
  • کر همی‌گوید که آری مشغله ** می‌شود نزدیکتر یاران هله
  • آن برهنه گفت آوه دامنم ** از طمع برند و من ناآمنم
  • شهر را هشتند و بیرون آمدند ** در هزیمت در دهی اندر شدند
  • اندر آن ده مرغ فربه یافتند ** لیک ذره‌ی گوشت بر وی نه نژند
  • مرغ مرده‌ی خشک وز زخم کلاغ ** استخوانها زار گشته چون پناغ 2620
  • زان همی‌خوردند چون از صید شیر ** هر یکی از خوردنش چون پیل سیر
  • هر سه زان خوردند و بس فربه شدند ** چون سه پیل بس بزرگ و مه شدند
  • آنچنان کز فربهی هر یک جوان ** در نگنجیدی ز زفتی در جهان
  • با چنین گبزی و هفت اندام زفت ** از شکاف در برون جستند و رفت
  • راه مرگ خلق ناپیدا رهیست ** در نظر ناید که آن بی‌جا رهیست 2625
  • نک پیاپی کاروانها مقتفی ** زین شکاف در که هست آن مختفی
  • بر در ار جویی نیابی آن شکاف ** سخت ناپیدا و زو چندین زفاف
  • شرح آن کور دوربین و آن کر تیزشنو و آن برهنه دراز دامن