English    Türkçe    فارسی   

3
2918-2942

  • سالها گفتید زین افسون و پند ** سخت‌تر می‌گشت زان هر لحظه بند
  • گر دوا را این مرض قابل بدی ** آخر از وی ذره‌ای زایل شدی
  • سده چون شد آب ناید در جگر ** گر خورد دریا رود جایی دگر 2920
  • لاجرم آماس گیرد دست و پا ** تشنگی را نشکند آن استقا
  • باز جواب انبیا علیهم السلام ایشان را
  • انبیا گفتند نومیدی بدست ** فضل و رحمتهای باری بی‌حدست
  • از چنین محسن نشاید ناامید ** دست در فتراک این رحمت زنید
  • ای بسا کارا که اول صعب گشت ** بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت
  • بعد نومیدی بسی اومیدهاست ** از پس ظلمت بسی خورشیدهاست 2925
  • خود گرفتم که شما سنگین شدیت ** قفلها بر گوش و بر دل بر زدیت
  • هیچ ما را با قبولی کار نیست ** کار ما تسلیم و فرمان کردنیست
  • او بفرمودستمان این بندگی ** نیست ما را از خود این گویندگی
  • جان برای امر او داریم ما ** گر به ریگی گوید او کاریم ما
  • غیر حق جان نبی را یار نیست ** با قبول و رد خلقش کار نیست 2930
  • مزد تبلیغ رسالاتش ازوست ** زشت و دشمن‌رو شدیم از بهر دوست
  • ما برین درگه ملولان نیستیم ** تا ز بعد راه هر جا بیستیم
  • دل فرو بسته و ملول آنکس بود ** کز فراق یار در محبس بود
  • دلبر و مطلوب با ما حاضرست ** در نثار رحمتش جان شاکرست
  • در دل ما لاله‌زار و گلشنیست ** پیری و پژمردگی را راه نیست 2935
  • دایما تر و جوانیم و لطیف ** تازه و شیرین و خندان و ظریف
  • پیش ما صد سال و یکساعت یکیست ** که دراز و کوته از ما منفکیست
  • آن دراز و کوتهی در جسمهاست ** آن دراز و کوته اندر جان کجاست
  • سیصد و نه سال آن اصحاب کهف ** پیششان یک روز بی اندوه و لهف
  • وانگهی بنمودشان یک روز هم ** که به تن باز آمد ارواح از عدم 2940
  • چون نباشد روز و شب یا ماه و سال ** کی بود سیری و پیری و ملال
  • در گلستان عدم چون بی‌خودیست ** مستی از سغراق لطف ایزدیست