English    Türkçe    فارسی   

3
3058-3082

  • مسجدی بر ره بد و بانگ صلا ** آمد اندر گوش سنقر در ملا
  • بود سنقر سخت مولع در نماز ** گفت ای میر من ای بنده‌نواز
  • تو برین دکان زمانی صبرکن ** تا گزارم فرض و خوانم لم یکن 3060
  • چون امام و قوم بیرون آمدند ** ازنماز و وردها فارغ شدند
  • سنقر آنجا ماند تا نزدیک چاشت ** میر سنقر را زمانی چشم داشت
  • گفت ای سنقر چرا نایی برون ** گفت می‌نگذاردم این ذو فنون
  • صبر کن نک آمدم ای روشنی ** نیستم غافل که در گوش منی
  • هفت نوبت صبر کرد و بانگ کرد ** تاکه عاجز گشت از تیباش مرد 3065
  • پاسخش این بود می‌نگذاردم ** تا برون آیم هنوز ای محترم
  • گفت آخر مسجد اندر کس نماند ** کیت وا می‌دارد آنجا کت نشاند
  • گفت آنک بسته‌استت از برون ** بسته است او هم مرا در اندرون
  • آنک نگذارد ترا کایی درون ** می‌بنگذارد مرا کایم برون
  • آنک نگذارد کزین سو پا نهی ** او بدین سو بست پای این رهی 3070
  • ماهیان را بحر نگذارد برون ** خاکیان را بحر نگذارد درون
  • اصل ماهی آب و حیوان از گلست ** حیله و تدبیر اینجا باطلست
  • قفل زفتست و گشاینده خدا ** دست در تسلیم زن واندر رضا
  • ذره ذره گر شود مفتاحها ** این گشایش نیست جز از کبریا
  • چون فراموشت شود تدبیر خویش ** یابی آن بخت جوان از پیر خویش 3075
  • چون فراموش خودی یادت کنند ** بنده گشتی آنگه آزادت کنند
  • نومید شدن انبیا از قبول و پذیرای منکران قوله حتی اذا استیاس الرسل
  • انبیا گفتند با خاطر که چند ** می‌دهیم این را و آن را وعظ و پند
  • چند کوبیم آهن سردی ز غی ** در دمیدن در قفض هین تا بکی
  • جنبش خلق از قضا و وعده است ** تیزی دندان ز سوز معده است
  • نفس اول راند بر نفس دوم ** ماهی از سر گنده باشد نه ز دم 3080
  • لیک هم می‌دان و خر می‌ران چو تیر ** چونک بلغ گفت حق شد ناگزیر
  • تو نمی‌دانی کزین دو کیستی ** جهد کن چندانک بینی چیستی