English    Türkçe    فارسی   

3
3078-3102

  • چند کوبیم آهن سردی ز غی ** در دمیدن در قفض هین تا بکی
  • جنبش خلق از قضا و وعده است ** تیزی دندان ز سوز معده است
  • نفس اول راند بر نفس دوم ** ماهی از سر گنده باشد نه ز دم 3080
  • لیک هم می‌دان و خر می‌ران چو تیر ** چونک بلغ گفت حق شد ناگزیر
  • تو نمی‌دانی کزین دو کیستی ** جهد کن چندانک بینی چیستی
  • چون نهی بر پشت کشتی بار را ** بر توکل می‌کنی آن کار را
  • تو نمی‌دانی که از هر دو کیی ** غرقه‌ای اندر سفر یا ناجیی
  • گر بگویی تا ندانم من کیم ** بر نخواهم تاخت در کشتی و یم 3085
  • من درین ره ناجیم یا غرقه‌ام ** کشف گردان کز کدامین فرقه‌ام
  • من نخواهم رفت این ره با گمان ** بر امید خشک همچون دیگران
  • هیچ بازرگانیی ناید ز تو ** زانک در غیبست سر این دو رو
  • تاجر ترسنده‌طبع شیشه‌جان ** در طلب نه سود دارد نه زیان
  • بل زیان دارد که محرومست و خوار ** نور او یابد که باشد شعله‌خوار 3090
  • چونک بر بوکست جمله کارها ** کار دین اولی کزین یابی رها
  • نیست دستوری بدینجا قرع باب ** جز امید الله اعلم بالصواب
  • بیان آنک ایمان مقلد خوفست و رجا
  • داعی هر پیشه اومیدست و بوک ** گرچه گردنشان ز کوشش شد چو دوک
  • بامدادان چون سوی دکان رود ** بر امید و بوک روزی می‌دود
  • بوک روزی نبودت چون می‌روی ** خوف حرمان هست تو چونی قوی 3095
  • خوف حرمان ازل در کسب لوت ** چون نکردت سست اندر جست و جوت
  • گویی گرچه خوف حرمان هست پیش ** هست اندر کاهلی این خوف بیش
  • هست در کوشش امیدم بیشتر ** دارم اندر کاهلی افزون خطر
  • پس چرا در کار دین ای بدگمان ** دامنت می‌گیرد این خوف زیان
  • یا ندیدی کاهل این بازار ما ** در چه سودند انبیا و اولیا 3100
  • زین دکان رفتن چه کانشان رو نمود ** اندرین بازار چون بستند سود
  • آتش آن را رام چون خلخال شد ** بحر آن را رام شد حمال شد