English    Türkçe    فارسی   

3
3144-3168

  • کش‌کشانش آوریدند آن طرف ** او فغان برداشت در تشنیع و تف
  • چون کشیدندش به پیش آن عزیز ** گفت نوشید آب و بردارید نیز 3145
  • جمله را زان مشک او سیراب کرد ** اشتران و هر کسی زان آب خورد
  • راویه پر کرد و مشک از مشک او ** ابر گردون خیره ماند از رشک او
  • این کسی دیدست کز یک راویه ** سرد گردد سوز چندان هاویه
  • این کسی دیدست کز یک مشک آب ** گشت چندین مشک پر بی اضطراب
  • مشک خود روپوش بود و موج فضل ** می‌رسید از امر او از بحر اصل 3150
  • آب از جوشش همی‌گردد هوا ** و آن هوا گردد ز سردی آبها
  • بلک بی علت و بیرون زین حکم ** آب رویانید تکوین از عدم
  • تو ز طفلی چون سببها دیده‌ای ** در سبب از جهل بر چفسیده‌ای
  • با سببها از مسبب غافلی ** سوی این روپوشها زان مایلی
  • چون سببها رفت بر سر می‌زنی ** ربنا و ربناها می‌کنی 3155
  • رب می‌گوید برو سوی سبب ** چون ز صنعم یاد کردی ای عجب
  • گفت زین پس من ترا بینم همه ** ننگرم سوی سبب و آن دمدمه
  • گویدش ردوا لعادوا کار تست ** ای تو اندر توبه و میثاق سست
  • لیک من آن ننگرم رحمت کنم ** رحمتم پرست بر رحمت تنم
  • ننگرم عهد بدت بدهم عطا ** از کرم این دم چو می‌خوانی مرا 3160
  • قافله حیران شد اندر کار او ** یا محمد چیست این ای بحر خو
  • کرده‌ای روپوش مشک خرد را ** غرقه کردی هم عرب هم کرد را
  • مشک آن غلام ازغیب پر آب کردن بمعجزه و آن غلام سیاه را سپیدرو کردن باذن الله تعالی
  • ای غلام اکنون تو پر بین مشک خود ** تا نگویی درشکایت نیک و بد
  • آن سیه حیران شد از برهان او ** می‌دمید از لامکان ایمان او
  • چشمه‌ای دید از هوا ریزان شده ** مشک او روپوش فیض آن شده 3165
  • زان نظر روپوشها هم بر درید ** تا معین چشمه‌ی غیبی بدید
  • چشمها پر آب کرد آن دم غلام ** شد فراموشش ز خواجه وز مقام
  • دست و پایش ماند از رفتن به راه ** زلزله افکند در جانش اله