English    Türkçe    فارسی   

3
3229-3253

  • می‌بیاموزد مرا وصف رسول ** زان علوم می‌رهاند زین سفول
  • پس رسولش گفت ای طفل رضیع ** چیست نامت باز گو و شو مطیع 3230
  • گفت نامم پیش حق عبدالعزیز ** عبد عزی پیش این یک مشت حیز
  • من ز عزی پاک و بیزار و بری ** حق آنک دادت این پیغامبری
  • کودک دو ماهه همچون ماه بدر ** درس بالغ گفته چون اصحاب صدر
  • پس حنوط آن دم ز جنت در رسید ** تا دماغ طفل و مادر بو کشید
  • هر دو می‌گفتند کز خوف سقوط ** جان سپردن به برین بوی حنوط 3235
  • آن کسی را کش معرف حق بود ** جامد و نامیش صد صدق زند
  • آنکسی را کش خدا حافظ بود ** مرغ و ماهی مر ورا حارس شود
  • ربودن عقاب موزه‌ی مصطفی علیه السلام و بردن بر هوا و نگون کردن و از موزه مار سیاه فرو افتادن
  • اندرین بودند کواز صلا ** مصطفی بشنید از سوی علا
  • خواست آبی و وضو را تازه کرد ** دست و رو را شست او زان آب سرد
  • هر دو پا شست و به موزه کرد رای ** موزه را بربود یک موزه‌ربای 3240
  • دست سوی موزه برد آن خوش‌خطاب ** موزه را بربود از دستش عقاب
  • موزه را اندر هوا برد او چو باد ** پس نگون کرد و از آن ماری فتاد
  • در فتاد از موزه یک مار سیاه ** زان عنایت شد عقابش نیکخواه
  • پس عقاب آن موزه را آورد باز ** گفت هین بستان و رو سوی نماز
  • از ضرورت کردم این گستاخیی ** من ز ادب دارم شکسته‌شاخیی 3245
  • وای کو گستاخ پایی می‌نهد ** بی ضرورت کش هوا فتوی دهد
  • پس رسولش شکر کرد و گفت ما ** این جفا دیدیم و بود این خود وفا
  • موزه بربودی و من درهم شدم ** تو غمم بردی و من در غم شدم
  • گرچه هر غیبی خدا ما را نمود ** دل در آن لحظه به خود مشغول بود
  • گفت دور از تو که غفلت در تو رست ** دیدنم آن غیب را هم عکس تست 3250
  • مار در موزه ببینم بر هوا ** نیست از من عکس تست ای مصطفی
  • عکس نورانی همه روشن بود ** عکس ظلمانی همه گلخن بود
  • عکس عبدالله همه نوری بود ** عکس بیگانه همه کوری بود