English    Türkçe    فارسی   

3
3244-3268

  • پس عقاب آن موزه را آورد باز ** گفت هین بستان و رو سوی نماز
  • از ضرورت کردم این گستاخیی ** من ز ادب دارم شکسته‌شاخیی 3245
  • وای کو گستاخ پایی می‌نهد ** بی ضرورت کش هوا فتوی دهد
  • پس رسولش شکر کرد و گفت ما ** این جفا دیدیم و بود این خود وفا
  • موزه بربودی و من درهم شدم ** تو غمم بردی و من در غم شدم
  • گرچه هر غیبی خدا ما را نمود ** دل در آن لحظه به خود مشغول بود
  • گفت دور از تو که غفلت در تو رست ** دیدنم آن غیب را هم عکس تست 3250
  • مار در موزه ببینم بر هوا ** نیست از من عکس تست ای مصطفی
  • عکس نورانی همه روشن بود ** عکس ظلمانی همه گلخن بود
  • عکس عبدالله همه نوری بود ** عکس بیگانه همه کوری بود
  • عکس هر کس را بدان ای جان ببین ** پهلوی جنسی که خواهی می‌نشین
  • وجه عبرت گرفتن ازین حکایت و یقین دانستن کی ان مع العسر یسرا
  • عبرتست آن قصه ای جان مر ترا ** تا که راضی باشی در حکم خدا 3255
  • تا که زیرک باشی و نیکوگمان ** چون ببینی واقعه‌ی بد ناگهان
  • دیگران گردند زرد از بیم آن ** تو چو گل خندان گه سود و زیان
  • زانک گل گر برگ برگش می‌کنی ** خنده نگذارد نگردد منثنی
  • گوید از خاری چرا افتم بغم ** خنده را من خود ز خار آورده‌ام
  • هرچه از تو یاوه گردد از قضا ** تو یقین دان که خریدت از بلا 3260
  • ما التصوف قال وجدان الفرح ** فی الفاد عند اتیان الترح
  • آن عقابش را عقابی دان که او ** در ربود آن موزه را زان نیک‌خو
  • تا رهاند پاش را از زخم مار ** ای خنک عقلی که باشد بی غبار
  • گفت لا تاسوا علی ما فاتکم ** ان اتی السرحان واردی شاتکم
  • کان بلا دفع بلاهای بزرگ ** و آن زیان منع زیانهای سترگ 3265
  • استدعاء آن مرد از موسی زبان بهایم با طیور
  • گفت موسی را یکی مرد جوان ** که بیاموزم زبان جانوران
  • تا بود کز بانگ حیوانات و دد ** عبرتی حاصل کنم در دین خود
  • چون زبانهای بنی آدم همه ** در پی آبست و نان و دمدمه