English    Türkçe    فارسی   

3
3449-3473

  • تو همی‌گویی که من آزاده‌ام ** بر کسی من تهمتی ننهاده‌ام
  • تو گناهی کرده‌ای شکل دگر ** دانه کشتی دانه کی ماند به بر 3450
  • او زنا کرد و جزا صد چوب بود ** گوید او من کی زدم کس را بعود
  • نه جزای آن زنا بود این بلا ** چوب کی ماند زنا را در خلا
  • مار کی ماند عصا را ای کلیم ** درد کی ماند دوا را ای حکیم
  • تو به جای آن عصا آب منی ** چون بیفکندی شد آن شخص سنی
  • یار شد یا مار شد آن آب تو ** زان عصا چونست این اعجاب تو 3455
  • هیچ ماند آب آن فرزند را ** هیچ ماند نیشکر مر قند را
  • چون سجودی یا رکوعی مرد کشت ** شد در آن عالم سجود او بهشت
  • چونک پرید از دهانش حمد حق ** مرغ جنت ساختش رب الفلق
  • حمد و تسبیحت نماند مرغ را ** گرچه نطفه‌ی مرغ بادست و هوا
  • چون ز دستت رست ایثار و زکات ** گشت این دست آن طرف نخل و نبات 3460
  • آب صبرت جوی آب خلد شد ** جوی شیر خلد مهر تست و ود
  • ذوق طاعت گشت جوی انگبین ** مستی و شوق تو جوی خمر بین
  • این سببها آن اثرها را نماند ** کس نداند چونش جای آن نشاند
  • این سببها چون به فرمان تو بود ** چار جو هم مر ترا فرمان نمود
  • هر طرف خواهی روانش می‌کنی ** آن صفت چون بد چنانش می‌کنی 3465
  • چون منی تو که در فرمان تست ** نسل آن در امر تو آیند چست
  • می‌دود بر امر تو فرزند نو ** که منم جزوت که کردی‌اش گرو
  • آن صفت در امر تو بود این جهان ** هم در امر تست آن جوها روان
  • آن درختان مر ترا فرمان‌برند ** کان درختان از صفاتت با برند
  • چون به امر تست اینجا این صفات ** پس در امر تست آنجا آن جزات 3470
  • چون ز دستت زخم بر مظلوم رست ** آن درختی گشت ازو زقوم رست
  • چون ز خشم آتش تو در دلها زدی ** مایه‌ی نار جهنم آمدی
  • آتشت اینجا چو آدم سوز بود ** آنچ از وی زاد مرد افروز بود